یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۵ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

تاریخ یک امر جزئی است. یعنی پدیده‌های تاریخی، اموری منحصر به فرد و دارای زمان و مکان خاص هستند.

وقتی می‌خواهیم پدیده‌های تاریخی را از گذشته به حال بیاوریم و استفاده کنیم، لاجرم باید ابزار فراتاریخی داشته باشیم. این ابزار فراتاریخی، عقل است.

عقل است که به امور کلی می پردازد. عقل قانون کلی تولید می‌کند و ما می‌توانیم با استفاده از عقل، امور جزئی را با هم مقایسه کنیم و یا آن‌ها را تعمیم بدهیم و کلی کنیم.

وقایع تاریخی چیزی بیش از پدیده‌های جزئی نیستند و استفاده از تاریخ تنها از عهده کسانی بر می‍اید که دارای قدرت عقل برای مقایسه و تطبیق امور جزئی باشند. 

 

 

امروزه هم دو جریان جریان عقلی غالب بیش نداریم:

یا فلسفه اسلامی را داریم که ریشه در فلسفه یونان داشته و به تدریج جنبه‌های الحادی آن حذف شد و در عصر صفویه و توسط ملاصدرا به یک نظام فلسفی قدرتمند دینی (به معنای سازگار با دین) تبدیل شد.

 

یا فلسفه‌های الحادی غرب را داریم.

 

تمامی جریان‌های ملی‌گرایانه یا قوم گرایانه امروزین ایران، یا ذیل جریان اسلامی باید اظهار وجود کنند یا ذیل جریان مدرن غربی و راه سومی ندارند.

یعنی اگرچه یک سری نمادهای محدود ملی یا قومی وجود دارد، اما چون فلسفه ندارد، نمی‌تواند نظام اخلاقی و حقوقی و سیاسی و ... تولید کند، لذا یا از بغض غرب می‌رود زیر علم اسلام یا از بغض اسلام می‌رود زیر علم غرب و ... . 

 

 

 

  • Oceanus

ما اگرچه دنیای مدرن را نمی پذیریم، اما دنیای مدرن، دارای نقاط قوتی نیز هست. ما دنیای مدرن را مطالعه می‌کنیم تا نقاط قوت آن را بگیریم و به اندوخته‌های خود اضافه کنیم.

 

اما چرا الباقی اندیشه‌های مهم دنیا را مطالعه نمی‌کنیم؟

۱. ضعف ارتباط و ترجمه موجب شده است که بسیاری از اندیشه‌های موجود در جهان وارد ایران نشود. مثلا منتبع مطالعه فلسفه و عرفان چینی خیلی کمتر از منابع مطالعاتی برای شناخت فلسفه و عرفان کشورهای غربی است.

 

۲. بسیاری از اندیشه‌ها مکتوب نشدند یا اگر شدند، از بین رفتند. برای مثال، از ایران باستان تقریبا هیچ اثر علمی باقی نمانده است و ما اصلا راهی برای دسترسی به دانش و تفکر مردم آن زمان نداریم. (یافته‌های تاریخی ایران یا ذیل اندیشه اسلامی تفسیر می‌شوند یا مدرن)

 

۳. فضای دانش و تفکر در ایران به شدت متأثر از جریان‌های قدرت است و ترجمه‌های علمی، متاثر از همین نزاع است. یعنی همین دنیای مدرن هم به طور کامل برای ما ترجمه نمی‌شود، بلکه غالبا آن قسمت‌هایی ترجمه می‌شود بتواند به اسلام و انقلاب اسلامی آسیب برساند.

  • Oceanus

وقتی صحبت‌های خیلی از مدعیان روشنفکری را مطالعه می‌کنم، چیزی که خیلی جلب توجه می‌کند، این است که فکر می‌کنند مردم با آن‌ها هستند، با این حال، خیلی از اوقات، با زورگویی به غرض خود می‌رسند. این مسأله حتی در صحبت‌های شخص معلوم الحالی مثل محمدرضا پهلوی نیز مشهود است.

طرفداران اغتشاشات در کشور نیز در حالی ژست مردمی بودن می‌گیرند که یک صدم جمعیت حاضرین در مراسمات مذهبی برای آن‌ها آرزو است.

تا جایی که یادم میاد، روشنفکران ایرانی، هیچگاه بدون اسلحه، توانایی خلق تغییر در ایران را نداشته‌اند.

  • Oceanus

 

بسیاری از عناصر فرهنگی که ما امروزه آن‌ها نقد می‌کنیم،پس‌زمینه‌های فرهنگی خاص دارند. برای مثال، بسیاری از زنان جوان، با آرایش‌های غلیظی در مجالس دینی حاضر می‌شوند و دائم در حال صحبت هستند و به واعظ و خطیب گوش نمی‌دهند، و هرچه صاحبان و بانیان مجلس، آن‌ها را به سکوت دعوت می‌کنند، اثری ندارد. امّا به این مسأله دقت نمی‌شود که چرا زن‌ها چنین می‌کنند؟! زن‌ها به دلیل حضور اجتماعی کمتر، نسبت به مردان، این فرصت‌ها را برای حضور و فعالیت اجتماعی غنیمت می‌شمارند و نمی‌توانند ساکت بنشینند.[1] یعنی آنها آمده‌اند که خودنمایی کنند و تمام هدفشان خودنمایی است و اگر قرارباشد که چنین کاری نکنند، به احتمال بالا اصلا در این مجالس شرکت نمی‌کنند.

 

 

نتیجه: تا موقعی که برای زنان مسلمان، زمینه‌ی حضور و فعالیت اجتماعی مناسب فراهم نشود، نقدهای ما راه به جایی نخواهد برد و نباید منتظر تغییر مثبتی باشیم.

 

 

 

[1] رک: دین زیسته و زندگی روزانه، ابراهیم موسی‌پور بشلی،پژوهشکده تاریخ اسلام، فصل دوم: خانه و خانواده

 

 

 

  • Oceanus

 

یکی از نکات مهم در نقد و رد عناصر سبک زندگی، توجّه به پس‌زمینه‌های فرهنگی آن عناصر است.

 

 

یکی از نمونه‌های عدم توجّه به این پس‌زمینه‌ها، نقد برده‌داری در اسلام است. برای مثال وقتی می‌خواهند زندگی یک برده را مجسم کنند، یک دختر یا پسرِ امروزی را در شرایط زندگی یک برده در هزارسال پیش تجسّم می‌کنند و به بیان درد و رنج‌های آن برده می‌پردازند، در حالی که این کار اشتباه است. در زمان‌های گذشته، نه تنها برده‌ها بلکه انسان‌های آزاد هم سطح توقّعشان از مردم عصرحاضر کمتر بوده‌است.

 

 

برای مثال، آن موقع یک برده چه می‌خواست؟ جا میخواست که ارباب به او می‌داد، غذا می‌خواست که ارباب به او می‌داد، همسر می‌خواست که ارباب، کنیزی را به همسری او درمی‌آورد. دیگر چه می‌خواست؟

 

 

در زمان‌های گذشته، تنوّع غذایی عصرحاضر و تنوّع پوشاک فعلی وجود نداشت، دانشگاه رفتن اصلا مطرح نبود، وسایل حمل و نقل ساده بود و بسیاری از مسافرت‌ها امکان نداشت. اگر اینها را به جمعیت بالای خانواده‌ها اضافه کنید، متوجّه می‌شوید که زندگی مردم عادی با زندگی برده‌ها خیلی تفاوتی نداشت و برده‌داری، یک مسأله‌ی حاد اجتماعی نبود.[1]

 

 

 
 

[1] برای مطالعه راجع به ساختار خانواده در زمان‌های قدیم، تقریبا به تمام کتاب‌های جامعه‌شناسی خانواده می‌توانید رجوع کنید.

 

 

 

 

 

 

  • Oceanus