تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

بایگانی
پیوندها

 

بعضیا بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری، دینداری مردم را نادیده می‌گیرند و می‌گویند مردم، باید کر و کور و لال، از دولت حمایت کنند.

 

خب این وسط یک تعارض هست: دولت ضد دین و معیشت مردم است. چطوری مردم از کسی که ضد دنیا و آخرت آن‌هاست، حمایت کنند؟!

 

خیلی فکر کردم. بهتر از این الگو به ذهنم نرسید. الگوی موذن دیوانه.

احتمالاً در خیلی از مساجد از این دیوانه‌ها دیدید که میان اذان میگن، کمک می‌کنند و ... . گاهی هم خرابکاری می‌کنند.

 

نه حرف حالیشون میشه. نه امیدی به اصلاحشون‌ هست.

امیدی به خلاصی از دستشون هم نیست، فقط باید منتظر اجل ماند.

 

مردم هم می‌بینن چاره‌ای نیست، تحمل می‌کنند.

حالا گاهی اوقات با تشویق و تنبیه، سعی می‌کنند این‌ها را به سمت کار درست هدایت کنند اما همه می‌دانند که تغییر اساسی رخ نخواهد داد.

 

با دولت هم باید همینطوری تعامل کنیم.

  • Oceanus

 

شاید خیلی‌ها فکر می‌کنند که این رویکرد رادیکال دولت در فرهنگ و اقتصاد، موجب شورش بچه مذهبی‌ها میشه. نه خیر. بلای دیگری سر جامعه میاد. تا موقعی که ولی فقیه هست، هیچ شورشی از سمت مردم مذهبی صورت نمی‌گیرد.

 

دولت الان در مقابل دو دسته از مردم ایستاده: یکی متدینین و دیگری فقرا و مستضعفین.

 

حالا دولت هر کاری بخواد بکنه، اینا دیگه باهاش همکاری نمی‌کنند. کافیه یه بحران به وجود بیاد، خواهید دید که دولت چگونه فلج است.

 

نه تنها دولت بلکه کل جامعه دارد فلج می‌شود. چون که این دولت، محصول عدم شرکت در انتخابات یا انتخاب بد بخشی از مردم است. مخالفان دولت، از اصلاح رویکرد و فکر موافقان دولت هم تقریباً ناامید هستند و نوعی نفرت و تقابل اجتماعی در حال شکل گیری است.

  • Oceanus

سهمیه بنزین شما را به بالاترین قیمت خریداریم!

 

از منظر یک جامعه‌شناس اگر به بحث افزایش قیمت بنزین نگاه کنیم، قضیه به این صورت میشه:

 

مردم سه دسته هستند:

۱. فقرایی که ماشین ندارند.

۲. طبقه متوسطی که ماشین قدیمی و پرمصرف یا معمولی دارند.

۳. طبقه‌ی مرفهی که ماشین‌های عالی و کم مصرف دارند.

 

 

برخی از مسئولان میان میگن که فقرای طبقه‌ی پایین ماشین ندارند اما مرفهین طبقه بالا، چندتا ماشین دارند. پس برای ایجاد عدالت، بنزین را به کد ملی بدهیم تا فقرا بیشتر بهره‌مند شوند.

 

اما نتیجه چی میشه:

۱. یه یارانه بنزین به فقرا میدن که در مقابل تورم دیگر کالاها، تقریبا هیچ محسوب می‌شود.

 

۲. طبقه‌ی متوسط که یا کارت سوخت نداره، یا سهمیه‌ش کفاف نمیده، هم باید تورم ناشی از افزایش قیمت بنزین را تحمل کند و هم باید بنزین را با نرخ آزاد بخرد.

 

۳. مرفهان بی‌درد هم ککشون نمی‌گزه.

 

 

در حقیقت این طرح، به جای اینکه بیاد اَبروی طبقه‌ی پایین را درست کند، چشم طبقه متوسط را کور می‌کند.

 

 

اگر حکومت واقعا قصد کمک به افراد بی ماشین را دارد، جلوی قاچاق را بگیرد و از سود آن، به افراد بی‌ماشین، یارانه بدهد.

 

حالا چرا این کار را نمی‌کند؟ نمی‌دانم، شاید با قاچاقچیان رودربایستی یا جرات برخورد ندارند یا چه؟

  • Oceanus

یکی از قوی‌ترین جریان‌های فرهنگی که در تاریخ ایران وجود داشته است، روحانیت است.

حداقل از زمان صفویه تا امروز، کمتر تحول بزرگی بوده است که روحانیت، بخشی از آن نبوده باشد.

دشمنان هم به این قضیه توجه داشته‌اند و همیشه سعی بر سرکوب روحانیت بوده است.

به شخصه واقعا یک فضای امنیتی شدیدی را در حوزه حس می‌کنم.

فقط در یک نمونه آشکار، در ماجرای تجمع در مدرسه فیضیه، صرفا به خاطر پلاکاردهایی نظیر «استخر فرح در انتظارت» بگیر و ببند راه انداختند.

اخیرا هم شنیدم که برای چند نفر از طلاب مطالبه‌گر، حکم حبس طویل المدت و شلاق صادر کردند. این طلبه‌ها از پاک‌ترین، با اخلاف‌ترین و مودب‌ترین طلابی بودند که می‌شناختم.

چند سال پیش، با این ها همکاری می‌کردم. یه بار زنگ زدند و گفتند خودت رو برای دادگاه ویژه آماده کن، اما ظاهرا معاون دادستان کل قم ورود کرد و پرونده کلا رها شد.

 

این هجمه‌های اخیر علیه روحانیت، که حتی پاش به سکوهای مجازی داخلی هم باز شده، بیشتر به این دلیل است که روحانیت در انتخابات اخیر، از جلیلی حمایت کرد و حتی بعد از انتخابات هم با پزشکیان وفاق نکرد. در حالی سال 92، بسیاری از بزرگان حوزه از حسن روحانی حمایت کردند.

 

کار به جایی رسیده است که دیگر نمی‌توان حق و باطل را مخلوط کرد. بالاخره این دولت، از سویی روند فساد و بی‌بند و باری را به صورت کاملا آشکار در پیش گرفته است و از سوی، در حال غارت و بدبخت کردن مردم است.

 

دولت و روحانیت، به نقطه‌ای رسیده‌اند که جز ستیز و درگیری، هیچ راهی ندارند.

 

 

 

 

 

+ این کانال رو بررسی کنید. البته حوصله نمی‌کنید چون این بنده خدا خیلی سخت و پیچیده صحبت می‌کنه. حالا چرا اینطوری صحبت می‌کنه؟ به نظرم چون اگر یه طوری حرف بزنه که مردم بفهمند، کارش به دادگاه و زندان میافته. eitaa.com/fatemisadr_ir

 

  • Oceanus

 

خداوند متعال حامی مومنان است و انشاالله طبق سنت‌های الهی، باران خواهد آمد، ما از بحران خارج خواهیم شد و کفار و منافقین ناامید خواهند شد.

 

اما بحول و قوه الهی، این باران طوری نخواهد بود که این دولت و حامیان آن نجات پیدا کند و رسوایی این‌ها ادامه دار خواهد بود تا توبه کنند و دست از غارت مردم و ترویج فساد بردارند.

  • Oceanus

 

برخورد چند نماینده با حمید رسایی رو که دیدم، ناخودآگاه یا این مطلب افتادم:

 

 

 

روز شنبه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی به اتفاق آرا به ماده‌واحده انقراض سلطنت قاجاریه و تفویض حکومت به رضاخان سردارسپه به اتفاق آرا در مجلس شورای ملی رای مثبت داد و در پی آن سلطنت قاجاریه پس از ۱۲۹ سال حکومت منقرض شد. 

 

اما رضاخان سردارسپه برای راضی کردن قاطبه وکلای مجلس به تصویب این لایح از خیلی جلوتر شروع به اقدام کرده بود، یعنی تقریبا از اوایل مهر و درنهایت موفق به تصویب آن در روز موعود شد. اما یحیی‌ دولت‌آبادی یکی وکلای مجلس در آن مقطع که در کنار مدرس، مصدق، حسین علا و تقی‌زاده یکی از مخالفان سرسخت این ماده‌واحده بود، در جلد چهارم خاطرات خود از شب قبل از آن روز روایتی قابل تامل دارد؛ شبی که رضاخان سردارسپه نمایندگان را به خانه خود دعوت کرده بود تا مطمئن شود که فردا قطعا رای مثبت خواهند داد. روایت او را می‌خوانیم:

 

 

روز هشتم آبان یکهزار و سیصد و چهار کارکنان سردار سپه در مجلس می‌خواهند، اطمینان کامل داشته باشند که فردای آن روز در موقع رای گرفتن بر خلع قجر و نصب سردار سپه اکثریت کامل خواهند داشت و چون که رای مخفی گرفته می‌شود و معلوم نخواهد بود کی مثبت رای داده است و کی منفی از این رو می‌خواهند از نمایندگان امضا بگیرند که آن‌ها رای مثبت خواهند داد در صورتی که باز هم مشکل است معلوم باشد کی رای مخفی را منفی داده است گرچه امضا مثبت کرده باشد.

 

بدیهی است هیأت‌رئیسه مجلس این تدبیر را برای به دست آوردن رای یک عده‌ای که درباره آن‌ها مشکوک می‌باشند نموده است و الا کارکنان سردار سپه را می‌شناسند و می‌دانند عدد آن‌ها بیش از نصف نمایندگان است این است که ورقه حاضر کرده صورت پیشنهادی را که به آن رای گرفته می‌شود بالای آن نوشته می‌دهند کارکنان خود امضا می‌کنند و در شب هشتم آبان مجلسی در خانه سردار سپه کرده مرکب از یک عده هیأت‌رئیسه مجلس و یک عده از روسای نظام و نظمیه و اشخاصی را از نمایندگان به آن مجلس به عنوان این‌که سردار سپه آن‌ها را خواسته دعوت کرده آن‌جا از آن‌ها امضا می‌گیرند که دیگر مجال گفت‌وگو نبوده باشد نگارنده در این روز به واسطه کسالت مزاج به مجلس نرفته از این موضع اطلاعی ندارم.

 

شب است، ساعت ده در حیاط را می‌زنند صاحب‌منصبی است، می‌گوید: از طرف حضرت اشرف آمده‌ام شما را احضار فرموده‌اند. می‌پرسم: درشکه‌ای، اتومبیلی آورده‌اید؟ می‌گوید: خیر. [می‌گویم] در این وقت شب وسایل نقلیه عمومی مشکل به دست می‌آید و راه دور است چه باید کرد؟ می‌گوید: نمی‌دانم به من امر شده است به شما بگویم فورا بروید به منزل حضرت اشرف. می‌پرسم: شما مامور هستید مرا ببرید؟ می‌گوید: خیر ولی باید مطمئن باشم که رفته‌اید.

 

ناچار روانه شده نزدیک نصف شب است به منزل سردار سپه می‌رسم.

 

اطاق‌ها همه روشن است و جمعی از تجار و کسبه دیده می‌شوند که در اطاق‌ها نشسته یا خوابیده‌اند و این‌ها متحصنین هستند. سر پله عمارت یکی از نمایندگان مجلس از کارکنان سردارسپه دیده می‌شود، مانند قراول ایستاده است. از او می‌پرسم حضرت اشرف کجا هستند، می‌گوید: اندرون. [می‌پرسم] پس کی مرا احضار کرده است؟

 

می‌گوید: بروید در زیرزمین آن‌جا تکلیف شما معین می‌شود. می‌فهمم احضار از طرف سردارسپه حقیقت نداشته است و این تدبیری بوده که از طرف کارکنان سردارسپه به کار رفته ناچار می‌روم به اطاق زیرزمین [می‌روم] جمعی از نمایندگان و صاحب‌منصبان نظام و نظمیه در اطراف نشسته، میزی در وسط است و روی میز ورقه‌ایست.

 

به محض نشستن «یاسایی» نماینده سمنان ورقه را برداشته به دست من داده می‌گوید: امضا کنید. ورقه را می‌خوانم و می‌فهمم مطالب چیست و می‌بینم مابین شصت و هفتاد نفر از یکصد و بیست نفر نماینده آن را امضا کرده‌اند.

 

 دیدن این ترتیب و عنوان غیرواقع احضار شدن از طرف سردار سپه طوری مرا منزجر ساخته است که هر پیش‌آمد ناگواری را بر این حال ترجیح می‌دهم. ورقه را روی میز می‌گذارم.

 

 نماینده سمنان با تشدد می‌گوید: امضا کنید! جواب می‌دهم: اگر رأیی داشته باشم در مجلس شورای ملی می‌دهم نه در این سردابه. می‌گوید: اگر امضا نکنید بد خواهد شد.

 

این‌جا من صدای خودم را بلند کرده می‌گویم: مرا تهدید می‌کنید؟ !از این بدتر برای من چه می‌شود؟ صدای من که بلند شد از اطراف آمدند ببینند چه خبر است. یکی از نمایندگان که در این صحنه رل بزرگی بازی می‌کند با نگارنده دوست و شخص بافتوتی است، میرزاعلی‌اکبرخان داور جای خود را تغییر داده نزدیک می‌نشیند و خیرخواهی می‌کند که اندکی ملاحظه کرده اسباب دردسری برای من فراهم نشود و چون یقین می‌کند امضا نخواهم کرد.

 

 به حاضرین رو کرده می‌گوید: اجازه بدهید با فلانی در باغچه گردش کرده برگردیم. هر دو درآمده نگارنده با وسیله نقلیه یکی از دوستان که اتفاقا می‌رسد خود را به منزل می‌رساند و داور به حوزه‌ای که بوده برمی‌گردد. فردا در مجلس رای خود را خواهد داد. (حیات یحیی، جلد چهارم، تهران: عطار، ۱۳۶۲، صص ۳۸۲-۳۸۱)

 

 

منبع متن:

asriran.com/004eeE

  • Oceanus

بنزین فتنه

۱۳
آبان

 

ظاهراً حذف بخشی از ارز ترجیحی در راه است.

 

از آن بزرگ‌تر، ظاهراً تصمیم بر گران کردن بنزین است.

 

 

فارغ از اینکه این سیاست‌ها خوب یا بد هستند، نکته‌ی مهم‌تر این است که سیاستگذاران و مسئولان ما غالبا خوب نیستند.

 

لذا سیاست درست را هم اشتباه اجرا می‌کنند و مردم را بدبخت می‌کنند.

  • Oceanus

 

من خودم فرم عضویت در کردم.

دوستانی که وبلاگ بنده رو هم دنبال می‌کنند، می‌دانند که از جهت فکری در مسائل اقتصادی، طرفدار دیدگاه‌های این حزب هستم.

 

اما:

 

به نظرم در مسائل فرهنگی نسبتا تعطیل هستند.

لذا امیدی ندارم که بتوانند یک حزب جریان ساز بزرگ و قوی بشوند، مگر اینکه تحولی از حیث فرهنگی پیدا کنند.

  • Oceanus

 

چندسال پیش یه دیدم: خدای جنگ!

یه خانومه بود که در اصل، از نژاد لشکر دشمن بود، ولی با انسان‌ها همکاری می‌کرد.

این خانومه، وسط جنگ، وقتی دید شکست انسان‌ها و کشته شدن پادشاه قطعی شده، خودش پادشاه رو کشت. اینطوری خودش رو سفید کرد و به لشکر دشمن پیوست.

 

 

حالا قضیه تسخیر لانه جاسوسی رو میشه اینطوری بازخوانی کنیم:

سفارت آمریکا دیر یا زود تسخیر می‌شد.

یه سری جاسوس و غربزده که بین انقلابی‌ها بودند، برای سفید کردن خودشون:

اولا به لانه جاسوسی حمله کردند تا بگویند که خیلی انقلابی هستند.

ثانیاً اسناد و مدارک جاسوسان ایرانی را حذف کردند.

ثالثا مدیریت صحنه را تا حدودی به دست گرفتند.

 

 

با گذشت‌‌ها سال از این واقعه و تحمل سال‌ها نفاق و دو رویی، چند وقت یکبار یاد دوران حضور قیم و ولی نعمت خود در ایران می‌افتند و از واقعه‌ی تسخیر لانه جاسوسی، ابراز پشیمانی و ندامت می‌کنند.

  • Oceanus

 

قضیه اینه که دشمنان داخلی و خارجی، هی میخوان آتش جنگ و اغتشاش رو روشن کنند ولی از طرف دیگه، به طور مداوم، در رسانه‌ها، خبر جنگ و اغتشاش هم پخش میشه، در نتیجه مردم آمادگی و مقاومت خودشون رو می‌برند بالاتر و جنگ اغتشاش نمیشه.

 

شبیه این داستان مشهور شدیم:

 

 

«کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...»

  • Oceanus

 

منظور بنده از نظام، همان نظام کذایی است که تصمیمات خود نظیر برجام را به رهبری و ملت تحمیل می‌کند.

این نظام کذایی، قبلا معقول‌تر رفتار می‌کرد و حداقل حفظ ظاهر می‌کرد.

 

اما الان هرچقدر دو دو تا چهار تا می‌کنم، هیچ چیزی جز براندازی جمهوری اسلامی ایران، توسط اینها به ذهنم نمی‌رسه.

 

 

وضعیت طوریه که انگار کشور داره می‌ره به سمت دره، بعد این‌ها، به جای اینکه ترمز بگیرند، دارن گاز میدن!

 

خودشون هم می‌دونن اوضاع افتضاحه ولی ادامه می‌دهند. با این دست فرمون که در پیش گرفتند هم قطعا در انتخابات آتی رای نخواهند آورد.

 

این رفتار دیوانه‌وار نشانه‌ی چیست؟!

 

پاسخ: شاید بشه گفت که نظام کذایی، دیگر راه برگشتی برای خود نمی‌بیند، چراکه همه‌ی پل‌های پشت سر خود را خراب کرده‌اند. دیگر مسیر جز خرابکاری برای آن‌ها باقی نمانده است: 

با آمریکا قرار مذاکره مستقیم می‌گذارند ولی ویتکاف نمی‌آید!

سی اف تی تصویب می‌کند.

مفسدان را رها می‌کند.

دلار را رها می‌کند.

فساد و فحشا را رها می‌کند و ... .

 

نه دنبال آبادانی دنیای مردم هستند و نه آخرت!

  • Oceanus

 

تکلیف کاروان صمود، از همون موقعی که گفتن ایرانی‌ها نیایند روشن بود! چون اینها از مرگ می‌ترسیدند.

 

اگر دیدید چند وقت دیگه، تورهای تفریحی برای تجربه دستگیری واقعی توسط صهیونیست‌ها راه افتاد تعجب نکنید.

 

مسیر قدس از کربلا می‌گذرد نه دریا!

 

 

نظر شما را به خاطره‌ای از شهید نواب صفوی جلب می‌کنم:

 

 

«محمدمهدی عبدخدایی ضمن نقل خاطره نواب صفوی از این کنگره، ماجرایی را در خصوص حضور او در مرز اردن و اسرائیل از زبان مفتی اعظم سوریه شیخ حسینی روایت می کند که جالب توجه است. شیخ حسینی این ماجرا را در دیدارش با محمدمهدی عبدخدایی، سال ۶۰ و زمانی که برای شرکت در جشن های انقلاب دعوت شده بوده، نقل کرده است. مفتی اعظم سوری آنقدر متاثر از شخصیت سیدمجتبی نواب صفوی در همان مدت کوتاه بوده که در این دیدار می گوید:«بعد از قرون اول هجری، شهیدی به عظمت نواب صفوی در تاریخ وجود ندارد». و بعد چرایی‌اش را به محمدمهدی عبدخدایی از اعضای فدائیان اسلام اینطور توضیح می دهد:«روزی که نواب صفوی به بیت المقدس آمد، من نوجوان بودم نام نواب صفوی را شنیده بودم و می دانستم که در خاورمیانه غوغایی بیا شده و مرحوم نواب پرچمدار مبارزات مذهبی سیاسی در ایران است. دلم می خواست این شخص را ببینم به همین جهت از سوریه به اردن رفتم. (به نظرم می آید که می گفت با پدرم یا با یکی از خویشانم) در مؤتمر (کنفرانس) همراه بودیم. در یکی از روزهایی که جلسة مؤتمر تمام شده بود به عنوان بازدید مرز اردن و اسرائیل، به مرز در بیت المقدس رفتیم . آن روزها بیت المقدس به دو قسمت تقسیم شده بود و مثل امروز نبود که تمام آنجا دست صهیونیستها باشد، نیمی از آن دست اردن بود و نیم دیگر دست اسرائیل.

 

فرمانده نیروهای اردنی «گلوب پاشا» بود. گلوب پاشا معروف به طرفداری و هواداری از انگلیس بود. حدود چهل نفر از اعضای مؤتمر در این بازدید بودند، مرحوم شهید «سید قطب»، استاد «حسن الهضیبی»، «دکتر سعید رمضان»، استاد «محمد محمود صواب» و از رجال سیاسی آن روز که مبارزه میکردند، آقای «احمد سوکارنو» -که بعدها رئیس جمهور اندونزی شد- اینها هم در مؤتمر شرکت کرده بودند. وقتی به مرز رسیدیم در آن طرف سیم خاردارها مسجد مخروبه ای در تصرف اسرائیل باقی مانده بود.

 

با دیدن این منظره، مرحوم نواب صفوی روی تخته سنگی پرید و گفت: «دوستان آماده هستید برویم و در آن مسجد که در اشغال اسرائیلیها و صهیونیستهاست نماز بخوانیم؟» او چنان با هیجان صحبت کرد که همه لبیک گفتند و نواب صفوی سیم خاردار را با دست و پایش پایین کشید و هر چهل نفر عبور کرده و رفتیم در آن مسجد به امامت نواب صفوی نماز جماعت خواندیم و برگشتیم. از احمد سوکارنو نقل می کرد، بعد از اینکه دو رکعت نماز تهیت در مسجد خواندیم و برگشتیم، گفت این پسر پیغمبر فکر نکرد اگر یک سرباز اسرائیلی با مسلسل هایی که دستشان بود ماشه را می چکاند همه ما هم کشته شده بودیم چون به سرزمین اشغالی قدم گذاشته بودیم نواب صفوی در جواب او لبخند ملیحی زد و گفت: «اتفاقاً آرزویم این بود که در اینجا شهید بشویم، ما نماینده ملتهای مسلمان منطقه هستیم، در حالی که دولتهای مسلمان منطقه مزدور هستند و ملتهای مسلمان منطقه را در خواب فرو برده اند و هنوز نمی دانند در این قسمت از دنیای اسلامی چه فاجعه ای اتفاق افتاده. دلم می خواست یک سرباز اسرائیلی ماشه را می چکاند و همۀ ما شهید می‌شدیم، شاید ملتهای اسلامی تحریک میشدند و با شهادت ما علیه اسرائیل قیام می کردند. »(منبع: پانزده خرداد، مجله بهار ۱۳۸۹، شماره ۲۳ به نقل از قدس آنلاین)

  • Oceanus

 

یک حقیقت تلخ در جامعه‌ی وجود دارد:

دلار صد تومنی با دلار یک میلیونی برای بخش زیادی از جامعه فرقی ندارد.

 

با دلار صد تومنی، بخش زیادی از جامعه ( تقریباً کسانی که زیر ۱۵ ت حقوق می‌گیرند) فقط باید به فکر سیر کردن شکم و اجاره و برخی امور بسیار ضروری باشند.

پس‌انداز، تفریح و مسافرت تقریبا از مخارج این بخش از جامعه حذف شده است.

 

راه حل اساسی برای مشکلات اقتصادی، دلار زدایی است که این دولت به آن اعتقاد ندارد.

 

نتیجه‌: احتمالاً تنها شاهد افزایش کالابرگ و یارانه اقشار کم درآمد خواهیم بود.

  • Oceanus

 

سخنان دیشب مقام معظم رهبری، کاملا حکایت از تقیه‌ی ایشان در بیان مواضع داشته است.

 

از این به بعد، بچه‌های انقلابی باید آتش به اختیار کار خودشان را بکنند و به حمایت و تایید رهبری نسبت به دولت کاری نداشته باشند مگر اینکه برایشان اثبات شود که تقیه در کار نیست.

  • Oceanus

🔵 کاش شرایطی ایجاد میشد تا در سفر نیویورک، مسعود پزشکیان با ترامپ دیدار کنه

 

🔹تنها بهانهٔ باقی‌مانده که دستمایه غربزدگان و خائنین سیاسی برای بهبود اوضاع هست فقط همین یک دیداره 

 

🔹این جماعت توانایی این رو دارن که سر همین یک بهانه،

تا صد سال ادعا کنن که اگر پزشکیان با ترامپ دیدار می‌کرد دلار میشد ۳هزارتومان و تورم به صفر نزدیک میشد... 

 

 

•● صدای انقلاب را از اینجا بشنوید ●• 

@H_enghelab

 

 

 

 

پ.ن: این کانال حجره انقلاب، کانال خوبیه. اگر دوست داشتید دنبال کنید.

قبلا مطالبش تندتر بود، یه مدت بستنش. اخیرا که باز شده، کمی ملایم‌تر شده.

  • Oceanus