یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

حرکت جوهری

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

 

برای ادامه‌ی بحث مفهوم سازی اجتماعی از منظر حکمت متعالیه، به بحث حرکت جوهری نیاز داریم. در یک مطلب حرکت جوهری را توضیح می‌دهم و در مطلب بعدی، به ابعاد اجتماعی آن می‌پردازم.

برای درک حرکت جوهری باید بدانیم که اجسام علاوه بر سه بعد طول و عرض و ارتفاع، یک بعد دیگری نیز دارند. یعنی علاوه بر اینکه از سه جهت کشیده شده‌اند و امتداد دارند، از جهت چهارمی نیز کشیده شده‌اند. برای فهم بعد چهارم، می‌توان بعد دوم و سوم را باهم مقایسه کرد. فرض کنید یک مربع دو بعدی روی یک کاغذ است و یک استوانه‌ی سه بعدی، می‌خواهد از کنار او عبور کند. اگر عبور استوانه از کاغذ، شش ساعت طول بکشد، مربع روی کاغذ چه خواهد دید؟ مربع یک دایره روی کاغذ خواهددید که شش ساعت روی کاغذ بوده و سپس ناپدید می‌شود. یعنی چون مربع نمی‌تواند بعد سوم را درک کند، نمی‌تواند تمام استوانه را به صورت یکجا درک کند، لذا در هر لحظه از زمان، فقط بخشی از استوانه را که روی کاغذ قرارگرفته است درک می‌کند.

حالِ ما نسبت به بعد چهارم، مانند حال آن مربع است نسبت به بعد سوم. ما چون بُعد چهارم را نمی‌توانیم درک کنیم، نمی‌توانیم اشیاء مادی را به طور کامل درک کنیم و در هر لحظه از زمان، بخشی از وجود اشیاء را درک می‌کنیم که در آن لحظه وجود دارد.

به عبارت دیگر، ذهن ما شبیه صفحه‌ی کاغذی است که در هرلحظه از زمان، بخشی از وجود اشیاء را درک می‌کند که در آن لحظه، در صفحه‌ی ذهن نقش می‌بندد و در لحظه‌ی بعد محو می‌شود و جای خود را به وجود دیگری می‌دهد. یعنی ما در هر لحظه از زمان، با وجود نو و جدیدی روبرو هستیم که در لحظه‌ی قبل نبوده‌است. به این نوشدن و جدیدشدن وجود اشیاء در طول زمان، حرکت جوهری می‌گویند.

برای مثال ماهی که در ساعت 12:00 شب در آسمان می‌بینیم، غیر از ماهی است که در ساعت 12:01 می‌بینیم، ماهی که در ساعت12:02 می‌بینیم، غیر از ماهی است که یک دقیقه‌ پیش از آن دیده‌ایم.

  • موافقین ۱ مخالفین ۱
  • ۹۹/۰۳/۰۹
  • ۳۳۶ نمایش
  • Oceanus

حرکت جوهری

حکمت متعالیه

ملاصدرا

نظرات (۱۰)

سلام علیکم

به نظرم توضیحی که دادید به توضیح وجود ذهنی نزدیکتر بود تا حرکت جوهری.

شاید هم چون اطلاعاتم کافی نیست، این طور برداشت کردم.

پاسخ:
سلام علیکم
این از دقت ذهنی شماست.
ملاصدرا در پایان بحث، منکر هرنوع حرکت در عالم می‌شود و حرکت جوهری را نوعی مفهوم قیاسی می‌داند که ذهن آن را ساخته است.

  • رفیقِ نیمه راه
  • صد در صد کسی تو این وادیا نباشه نمیفهمه! حداقل حداقلش یه توضیحی به اندازه کتب آقای طاهرزاده باید باشه :| به همون سادگی و کم حجمی...

    پاسخ:
    فقط خواستم در حد یک مطلب کوتاه، زمینه را برای مطالب بعدی آماده کنم و الا اصل بحث خیلی طولانی و مفصله و واقعا به اندازه ی یک کتاب حجم می طلبه

    تشکر

    مجدداً سلام!

    چند وقتی بود که به این می اندیشیدم که واقعا کاربرد فلسفه‌ی اسلامی برای ما چی بوده؟ فقط در همین حد که خدا رو اثبات کنه؟ یعنی هیچ تاثیر دیگه‌ای در اجتماع ما نداشته؟

    آخه خدا رو میشه با راههای دیگه‌ای هم اثبات کرد.

    تازه بیشتر مردم که چیزی از فلسفه سرشون نمیشه.

    البته شاید بگین که خدا پایه ی همه چیزه و باید این پایه رو محکم تر کرد.

    امّا فقط همین؟!

    نمیدونم. اطلاعات فلسفی ام از کلمات چند تا کتاب فراتر نرفتن.

    ولی احساس میکنم که این کار شما، یعنی «مفهوم سازی اجتماعی از نگاه حکمت متعالیه» قراره فلسفه رو با اجتماع پیوند بزنه و درواقع میخواید فلسفه رو از انزوا در بیارین. درسته؟

    پاسخ:
    سلام علیکم
    احسنت

    دقیقا درست فهمیدید. رسالت طلاب و دانشجویانی که در رشته‌ی دانش اجتماعی مسلمین کار می‌کنند همین است که فرمودید.

    ما داریم تلاش می‌کنیم تا فلسفه‌ی اسلامی را وارد عرصه‌های اجتماعی کنیم و فلسفه‌ی غربی را بیرون کنیم.
    البته فقط به فلسفه اکتفا نمی کنیم. فقه و کلام و تفسیر ما هم هنوز خیلی اجتماعی نشدن و مسائل اجتماعی را خوب تحلیل نکرده‌اند. اما خب، فلسفه جاده صاف کن است برای بقیه.
    اگر فلسفه اسلامی وارد عرصه‌ی علوم اجتماعی شود، راه را برای بقیه‌ی دانش های اسلامی هم باز می کند.
    البته هنوز ابتدای راه هستیم.

    درباره ی مطلبتون هم چون خودتون گفتید، 

    برداشت من اینه که:

    مخلوقات در هر لحظه یک وجود تازه هستند،

    همانطور که آب جاری یک رودخانه همواره در حال تغییره.

    اگه کسی بپرسه که ربط این وجود تازه با وجود قبلی چیه؟

    میگیم خود این تغییر!

     

    درست گفتم؟

     

    پاسخ:
    همین که قسمت اول رو فهمدید عالی بود. واقعا امیدوار شدم.

    اما سوالی که آخرش خودتون پرسیدید و جواب دادید، یکی از بحث های پیچیده است که باعث شد خیلی ها قبل از ملاصدرا حرکت جوهری رو انکار کنند. پاسخ اون سوال خیلی ظریفه.

    ربط این وجود جدید با قبلی اینه که هردوتا اجزای یک وجود بزرگ هستند که دو طول زمان امتداد پیدا کرده و کشیده شده.

    یعنی ما در هر لحظه داریم با یک بخش جدید از یک وجود بزرگ تر و ممتد مواجه میشیم.

     
  • فرید پرهمت
  • خواستم بگم خوندمش :))

    پاسخ:
    خدا خیرت بده. واضح بود؟

    راستش اونو از خودم نگفتم، توی کتابی خوندم. البته شاید من اشتباه نقل کردم.

    پاسخ:
    اگر از جایی نقل کردید، احتمالا در آن منبع نوشته بوده که ملاک وحدت، خود وجود سیال و متغیر است، و سیلان و تغییر.
  • فرید پرهمت
  • برداشت من این بود که مثل حافظه تک داده ای میمونه که داده های جدید روی داده های قبلی ذخیره میشن و بنابراین ما فقط به داده حال دسترسی داریم. مثال مربع و استوانه خیلی واضح تر از مثال من هست .

    اما درست و غلطش رو الله اعلم

    پاسخ:
    به نظرم برداشتتون درست بود. خیلی عالی.
    با همین برداشت إن شاءالله قسمت بعد را بخوانید.
  • Homayoun Panahandehali
  • سلام 

    لطفاً من رو هم دنبال کنید 

    ممنونم

    å

    پاسخ:
    سلام
    خیلی با وبلاگتون حال نکردم.
    گفتم اگر خواستید قطع دنبال کردن بزنید در جریان باشید.

  • Homayoun Panahandehali
  • هرجور راحتید😊😉

     

    نه من وبلاگتونو دوست دارم و قطع دنبال نمیزنم☺

    سلام و درود جناب طلبه

     

    بی شک نقدهایی رو ک درمورد این نظریه وجود داره رو هم خوندید ک وارد این مبحث شدید 

    نظریه ی برگسون رو چی ؟ (اگر نخوندید حتمن بخونید)

    میخام نظر بدم ولی منتظرم ک حرفتون تموم بشه و استدلالهاتون رو بخونم

     

    انیشتن در نظریه ی نسبیت خاص بُعد چهارم رو زمان نامید ولی با مطرح شدن نظریه ی ریسمان اشکالاتی بوجود اومد و توسط دانشمندان ریاضی و قیزیک بُعد چهارم رو «فضا و زمان» نامگذاری کردند 

    عارفان و صوفیان اون رو ب عنوان مکانی در نظر می‌گرفتند ک ارواح در آن زندگی می‌کنند  زیرا خود را ب قوانین زمینی محدود نکرده بودند .

     

    سلامت باشید

    پاسخ:
    با سلام

    ممنون از حضور و نظرتون.

    راجع به نظریه ریسمان: 
    با مشکلاتی که در اول متن آمده بود، واقعا رغبت نکردم تا انتها بروم. همچنین خیلی سخت بود. اگر منبعی سراغ دارید که به زبان ساده توضیح داده باشد، بفرمایید و الا با توجه به اختلافاتی که در بنیان های معرفت شناختی با غربی ها داریم، خیلی سراغ فهم نظریات اونها نمیرم و کاری ندارم.


    راجع به نقدهای حرکت حوهری:
    1. نقد دلیل اول ظاهرا وارد نیست و به نظرم نگارنده منظور ملاصدرا رو نفهمیده یا اگر هم فهمیده، جای این نقد توی این استدلال نیست.   توضیح:
    جناب ناقد به این مقدمه اشکال کرده : «یکی اینکه هر جسمی زمان‌مند و دارای بعد زمانی است، هرچند هیچ گونه حرکت عرضی نداشته باشد.»  و گفته که « در خارج هیچ جسمی نداریم که از تمام حرکت‌های عرضی، عاری باشد. اجسام در خارج، بر حرکت‌های وضعی و انتقالی به تبع حرکت سیارات و کهکشان‌ها، دارای حرکت‌های مکانی درون‌اتمی و افزون بر آن، دستخوش انواع تحولات و دگرگونی‌های محسوس هستند، به طوری که، یکی از خصوصیات مادیات را متغیر بودن دانسته‌اند. بنابراین، معلوم نیست جسمی که تمام حرکت‌های عرضی خود را از دست دهد، همچنان جسم باقی بماند.»

    در حالی که طبق تعریف ملاصدرا از زمان و ماده، نه نیاز است که بریم ببینیم آیا جسم بدون عرض داریم یا نه، و نه نیاز است که به همه‌ی اجسام علم حضوری داشته باشیم. چرا؟ چون ملاک ماده بودن، انقسام پذیری است و هرچه چیزی که انقسام پذیر باشد ماده است. طبق تعریف ملاصدرا، ماده زمان دارد. هرچیزی  که زمان دارد، تدریجی الوجود است، پس حرکت جوهری دارد.
    اگر با این استدلال مشکل دارید، بهتر است به تعاریف ملاصدرا از زمان و ماده اشکال وارد کنید.


    2. نقد دلیل سوم هم وارد نیست.  اگر به منبع نقد که ظاهرا کتاب آموزش فلسفه، نوشته‌ی آیت الله مصباح یزدی است، مراجعه بفرمایید، ایشان بعضی از اعراض را استثنا می‌کنند. در حالی که استدلال ملاصدرا با یک عرض هم اثبات می‌شود. یعنی نیازی نیست که همه‌ی اعراض شأن و تجلی جوهر باشند.

    3. راجع به دلیل دوم هم حس می‌کنم نویسنده زده  جاده خاکی. اگر چه استدلالی که در متن ناقد اومده، استدلالی جدلی است، اما این استدلال تقریر برهانی هم می تواند داشته باشد که در مساله‌ی ربط ثابت به سیال مطرح میشه. نقدی که آیت الله مصباح به این استدلال وارد می‌کنند، خودش رو اونجا نشون میده و خود ملاصدرا هم حواسش به این نقد بوده و اونجا قضیه رو حل میکنه.


    راجع به بقیه‌ی ادله:

    بخشی از سخنان ملاصدرا جدلی است، حالا نمی تونم دقیقا بگم کدوم یکی جدلیه و کدوم یکی جدلی نیست. اما روشنه که ملاصدرا کلی مخالف داشته که به اصالت ماهیت معتقد بودند، و خیلی از اوقات، طبق مقدمات اونها صحبت می کرده. این رو آقای عبودیت توی کتاب درآمدی به حکمت صدرایی گفته.



    نکته:
    اگر به مساله‌ی ربط ثابت به سیال مراجعه کنید، می بینید که خود ماصدرا در پایان، میگه که حرکت جوهری یک چیز انتزاعی است و همه چیز ثابت هستند. اما فهم و درک این قضیه یه کم سخت بود که یعنی چی همه چیز ثابته!
    برای همین تو وبلاگ نیاوردم. 


    راجع به تفسیر ملاصدرا مطالعه نداشتم. اما قصد مطالعه دارم. 
    ادامه‌ی مقاله که راجع به تفسیر ملاصدرا بود رو هم نخوندم، چون اصلا اهمیتی نداره که ملاصدرا درست گفته باشه یا نه.  اشتباه هم گفته باشه مشکلی ایجاد نمیکنه.
    یه موقع اگر جایی دیدید که از حرکت جوهری در بحث اجماعی استفاده کرده بود، حتما بگید بخونم. قصد دفاع ندارم، فقط دوست دارم بدونم چی گفته شده.

    فونت سایت هم خیلی بود. نمی دونم مشکل از سایت بود، یا دستگاه من اونو خوب بالا نمیاورد.


    بابت ادبیات ضعیفم عذرخواهم.
    منتظر پاسخ‌های شما هستم.
    یا علی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">