یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

امر کلی در فرهنگ و هنر ایران

جمعه, ۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ

امر کلی به معنای چیزی است که امور جزئی نسبت به آن سنجیده می‌شوند یا نسبت آن‌ها با هم لحاظ می‌شود. برای انسان کامل یا مدینه فاضله، چیزهایی هستند که ما خودمان یا وضعیت فعلی خودمان را با آن مقایسه می‌کنیم یا همیشه نسبت خودمان با خدا را لحاظ می‌کنیم.

امر کلی مخصوص به فضای دینی یا فلسفی سنتی است. فضای مدرن، به دنبال انکار امر کلی بود اما ناموفق بود و فضای پست مدرن، به دنبال اتمام این پروژه ناتمام مدرنیته است. برای همین در فضای پست مدرن، علم هست اما هیچ معیار کلی برای اعتبار علم نیست و دچار نسبیت می‌شویم. در فضای پست مدرن، دین هست ولی خدایی نیست.

 

اما به عنوان یک مثال ملموس و عینی می‌توانید به شبکه پویا توجه کنید. شبکه پویا علیرغم تمام ظواهر مدرنش، رویکردی به شدت سنتی دارد. در بسیاری از سرودها و نماهنگ‌ها، یک فرد بزرگسال به عنوان نماد امر کلی وجود دارد که کودکان را رهبری می‌کند مانند سرود سلام فرمانده. یا در بسیاری  پویانمایی‌ها، پدر و مادر به عنوان دانای کل حضور دارند. مانند ببعی و همه جوره ماجرا. در بعضی از برنامه‌ها، کودکان حتی سخن نیز نمی‌گویند و دانای کل، از درون کودکان خبر می‌دهد مانند ماجراهای ریرا و جعبه جورواجور.

 

حالا کمی به پویانمایی‌های غربی دقت کنید و ببینید که تقریبا هیچ نوع امر کلی ندارند.

 

 

 

+ توجه به امر کلی گاهی اوقات خیلی افراطی و بدقواره می‌شود مانند نماهنگ‌هایی که بدون هیچ قاعده‌ی ملی دیگری فقط در منتشر زیبا ساخته می‌شود.

نظرات (۲)

اینکه گفتم امر کلی مخصوص فضای سنتی است به معنای تایید همه امور کلی نیست. ممکن است چیزهایی به اشتباه امر کلی در نظر گرفته شوند یا افراط و تفریط رخ دهد.

  • سید محسن موسوی
  • درود بر شما--اول قران همه فهم و ساده گفته شده-دین ما تقریبا با فلسفه هم خوانی ندارد. مسلمانان فلسفه را یونانی میدانند و فیلسوفانی که سعی کردند دین را با فلسفه اشتی دهند بنظر من موفق نبودند.دین ساده میگوید.قولو لا الله الی الله --تفلحو..اضافه کردنها به این جمله ساده خیلی خطرناک شده است.همین قدر که خداوند متعال را یگانه و خالق هستی بدانیم برای عموم کفایت میکند و فیلسوفان هم نباید دنباله و یا گوشه های تفکر خود را به دین ربط دهند.فلسفه الف بای خودش را دارد.همینطور پیروان و اهالی خودش را--ولی وقتی پای دین را به فلسفه باز کنیم تمام مسلمانان را وارد معرکه کرده ایم که البته ممکن است این حرفها یا بدردشان نخورد و یا منحرفشان بکند و بدتر ممکن است انها را به فیلسوفان متعصب تبدیل کند که با چماق به جان جهان و مردم بیفتند و هر روز ده ها انگ کفر و شرک و الحاد به بندگان خدا بچسبانند

    پاسخ:
    سلام علیکم
    فلسفه یونان از زمان فارابی در مسیر اسلامی سازی قرار گرفته است.
    این فرایند در زمان ملاصدرا تقریبا تکمیل شده است و امروزه تضاد خاصی بین فلسفه و دیگر رشته‌های علوم دینی نیست. اتفاقاً فلسفه عصر حاضر، به دژ مستحکمی برای دیگر علوم دینی در تقابل با مدرنیته تبدیل شده است.

    اگر به طور مصداقی تعارضات دین و فلسفه را بفرمایید ممنون میشم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">