یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۷ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

طبق آمارهای غیر رسمی، در تهران حدود ده هزار روسپی فعالیت دارند. اگر فرض کنیم جمعیت تهران ده میلیون باشد و بقیه‌ی کشور هم مثل تهران وضعیت خرابی داشته باشد، حدود ۸۰ هزار روسپی در ایران داریم. اگر نصف جمعیت کشور هم زنان باشند، حداکثر دو هزارم جمعیت زنان کشور، در این تجارت کثیف مشغول هستند.

در این شرایط یک مرد فاسد، برای اینکه به یک روسپی دسترسی پیدا کند، از بین هر هزار زن، تنها دو گزینه دارد. اکثر این گزینه‌های محدود هم زیبایی خاصی ندارند و حتی گاهی اوقات مسن هستند. فرضا اگر یک گزینه‌ی خوب هم پیدا شود، هوس بازی این افراد باعث می‌شود که از مراجعه‌ی مکرر به یک گزینه، خسته و دلزده شوند و به دنبال گزینه‌ی جدید باشند. بحث بیماری‌های مقاربتی و قیمت بالای موردهای خوب هم از دیگر مشکلات مردان هرزه است.

همه‌ی این مسائل باعث می‌شود تا مصرف ‌‌‌کنندگان و تاجران این‌ تجارت، به دنبال ورود نیروهای جدید و تازه نفس باشند تا هم رضایت خاطر مشتریان حفظ شود و هم قیمت پایین و با کیفیت مناسب در اختیار مردان هرزه قرار گیرد.

در اغتشاشات اخیر، بیش از ۷۰ درصد دستگیرشدگان، مردان بودند. در این شرایط، آدم باید خر باشد که فکر کند این مردها، دلشان برای زنان سوخته است!

 

  • Oceanus

یکی از رفقا که از نیروهای حراست یکی از دانشگاه‌های تهرانه، دیروز اومده بود قم و برام تعریف می‌کرد:

 

«یک دختر و پسر را در آغوش هم و در وضعیت ناجوری گرفتیم. رییس دانشکده اومد صحنه رو دید و برگشت به ما گفت تقصیر شماست، وقتی فاحشه‌خانه‌ها را می‌بندید، اینا میان اینجا خودشون رو تخلیه می‌کنن! (البته به جای فاحشه لفظ بدتری به کار برد)

بعداً که دختره رو ول کردیم، اون بیرون برگشت به ما گفت برای خودمه، به هرکسی دوست داشته باشم میدم!»

 

ناخودآگاه یاد بایرام اخراجی‌ها افتادم، اونجا که می‌گفت درود بر صدام یزید کافر!

خلاصه اینکه از مرحله‌ی کشف حجاب به مرحله‌ی جفت‌گیری در خیابان رسیدیم و فقط می‌تونم بگم درود بر فاحشه‌ی تبهکار!

 

 

 

 

 

  • Oceanus

 

روزی پیامبر اکرم را در کوچه‌های مکه آزار می‌دادند، خاکستر و سنگ و آشغال بر سرش می‌ریختند، امروز هم آدم‌هایی به جرم لباس پیامبر پوشیدن، کتک می‌خورند و عمامه از سرشان انداخته می‌شود.

 

روزی #طالب_طاهری ، طلبه قاری قرآن را با میله آهنی زدند، دندان‌هایش را شکستند، پوست سرش را کندند و پوستش را با آبجوش پختند، امروز هم عده‌ای، #آرمان_علی_وردی را زدند، آن که چاقو داشت با چاقو می‌زد، آن که آجر و سنگ داشت، با سنگ می‌زد، یکی داد می‌زد حقش است یکی با لگد به پهلویش می‌زد.

 

یکروز به اسب‌ها نعل جدید زدند و بر پیکر آسمانیان کربلایی تاختند، امروز هم روی قفسه سینه #روح_الله_عجمیان پریدند و دنده‌هایش را شکستند.

 

روزی امیرالمونین را با نامردی در سجده با شمشیر زدند، امروز هم از بالای پل، نامردها نارنجک دستی بر سر #امیر_کندی انداختند و سرش را متلاشی کردند و خونش روی زمین ماند تا ۲ دخترش از آغوش پدر برای همیشه محروم شوند.

 

روزی طفلی شش ماهه روی دست بالا می‌رود و هق هق‌ عطشش در صحرا می‌پیچد و گلویش دریده می‌شود، امروز هم طفلی هفت ماهه بدنش پر از ترکش کینه می‌شود و یک چشمش را برای همیشه از دست می‌دهد.

 

روزی مادری پشت در با فریاد یاحیدر می‌سوزد، امروز هم بسیجی را در خیابان آتش می‌زنند و بدن #محسن_رضایی را طوری می‌سوزانند که تصویر جنازه‌اش قابل پخش نباشد.

 

آری، از ابتدای تاریخ تا به قیامت، اردوگاه یزیدیان و حسینیان پا برجاست و تو دقت کن، گوش کن، صدایی می‌آید، صدایی رسا است، مرتضای مطهری است که فریاد می‌زند: شمر زمانه‌ات را بشناس!

 

برادر، اینجا کربلاست، اینجا نینواست و امروز هم عاشورا، هلهله‌ها را می‌شنوی، یوم تبرکت را می‌بینی؟ شایعت و بایعت و تابعت‌ها را درک کردی؟

 

و بیچاره آن که مسلم را در کوفه رها کرد و کنج خانه‌اش خزید و با تحریف سخن علی، #مهسا_امینی را همچون ماجرای زن یهودی و خلخال تصور کرد و افسوس خورد و با ژست روشنفکری، از همان کاسه‌ای لیسید که سربازان معاویه لیسیده بودند.

 

جوی خون مومنین را ندید، با شایعه‌ای در حجره‌اش نشست و بچه‌شتر ماند و میانه را گرفت و در اختلاط رنگ‌های فتنه، رنگ اصلی‌اش را نمایان کرد و چه بیچاره که تاریخ هنوز نوشته می‌شود و اسمش در تاریخ ماندگار خواهد شد.

 

همان عالمان بی‌عمل، همان مومنان ترسو، همان خودی‌های احمق، همان‌ها که تیغ زیر گلوی علی گذاشتند که بگو لا حکم الا الله و به مالک بگو از اردوگاه معاویه برگردد، امروز هم به نواده علی، به سید علی می‌گویند: حکومت، فقط حکومت علی مرتضاست‌ و تو که باشی؟!

 

سنت و تاریخ همان است، حرام لقمه‌ها همچنان کر هستند، حرام‌زاده‌ها به میدان آمده‌اند و ابن زیادها صندوق‌های طلایشان را ردیف کرده‌اند...

 

و تو خودت را در این نقشه جنگی بیاب، که کجایی و که هستی و چه خواهی کرد؟!

 

منبع:

https://sokooot.blog.ir

 

  • Oceanus

این مسئولین احمق و بعضاً خائنی که به امید کسب کرسی مجلس و افزایش فالوور، با اغتشاشات برخورد لازم را انجام نمی‌دهند، بدانند که اگر شرایط ادامه پیدا کند، مردم انقلابی به صورت آتش به اختیار وارد میدان می‌شوند. 

نتیجه‌ی این شکاف و درگیری بین مردم، هرچه باشد، دلخواه شما نخواهد بود. چون اختلاف بین مردم عمیق خواهد شد و مواضع دورو و ریاکارانه‌ی شما، حداقل به مذاق یکی از طرفین دعوا و چه بسا هر دو طرف آن، خوش نخواهد آمد.

 

لعنت خدا در دنیا و آخرت بر شما باد

  • Oceanus

به این دو عکس دقت کنید و فرض کنید که وضعیت برعکس می‌بود. تو این ایام وقتی یک بسیجی یا خانوم چادری می‌رفت سمت آشوب‌گرها، وحشیانه‌ترین برخوردها با او صورت می‌گرفت اما اینجا کسی با این خانوم کاری ندارد.

 

 

 

  • Oceanus

من وجود مشکلات در کشور رو انکار نمی‌کنم، اما اگر قرار بود به طور خشن اعتراض کنم و دست به اغتشاش بزنم، در ابتدا به ترور مسئولین و پس از آن به تخریب ساختمان‌های حکومتی می‌پرداختم. اینطوری مقصر اصلی یعنی حکومت رو مجازات می‌کردم و ازش انتقام می‌گرفتم نه این که بیام مردم بی‌گناه کوچه و خیابان رو بکشم.

به غیر از مسئولین و ساختمان‌های نظامی، اکثر مسئولین و ساختمان‌های حکومتی، از سطح حفاظتی پایینی برخوردار هستند و یا اصلا محافظتی از آن‌ها صورت نمی‌گیرد و بسیار آسیب‌پذیرند.

 

متاسفانه عمل اغتشاشگران امروزی، مصداقی از شعر زیر است:

به بلخ گنه کرد آهنگری............. به شوشتر زدند گردن مسگری

 

 

 

  • Oceanus

در ادبیات دینی، ارزش اعمال به نیات است. حتی گاهی اوقات بدون انجام عمل و صرفا با نیت نیز، ثواب یا گناه عملی برای بنده‌ای نوشته می‌شود.

آن‌هایی که در این اغتشاشات، از قتل افراد بی‌گناه خوشحال می‌شوند، مطمئن باشند که در پرونده‌ی اعمال آن‌ها نیز این قتل‌ها ثبت خواهد شد. در این راستا به داستان زیر توجه کنید:

 

«مردی دوست داشت برادرش نیز می بود تا پیروزی خدا بر دشمنانش را در جمل ببیند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به آن شخص فرمود: آیا میل و اراده برادر با ما بود؟

عرض کرد: بلی! فرمود: آری! برادرت با ما حضور داشت در این لشکر و کارزار ما، گروه هایی حضور داشتند و شرکت کردند که هنوز در نهانگاه صلب مردان و یا رحم زنان قرار دارند و حتی دیده بر این دنیا نگشوده اند و روزی فرا می رسد که زمانه آنان را ناگهان و بی اختیار بیرون می آورد، ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد. ( خطبه 12 نهج البلاغه)

  • Oceanus