یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

اقتصاد فرهنگی ۴

۰۳
فروردين

خیلی از امور نظیر میزان افزایش حقوق کارگران، آپارتمان سازی و خیلی از عوارض‌ها و مالیات‌ها، سیاست‌هایی است که به جهت حفظ منافع کانون‌های قدرت و ثروت صورت می پذیرد و دلیل علمی ندارد.

اما چون چندتا اقتصاددان این حرف را می‌زنند، اینگونه القا می‌کنند که این سیاست‌ها براساس محاسبات دقیق ریاضی طراحی شده‌اند و هرکاری غیر از این، خسارات فراوان به بار می‌آورد.

  • Oceanus

بر اساس یک شاخص جدید رفاه جهانی، کشور بریتانیا (پادشاهی متحده) به لحاظ شاخص سلامت روان دومین کشور بدبخت در جهان است.

 

اوکراین علیرغم درگیر بودن در جنگ امتیاز 60 را به دست آورده و کشور یمن نیز با وجودی که در دهه گذشته با یک جنگ ویرانگر و محاصره و قحطی مواجه بوده با امتیاز 59 از انگلیس 10 رتبه بالاتر است. 

 

البته بریتانیا تنها کشور غربی ثروتمندی نبود که عملکرد ضعیفی در این شاخص داشته و این گزارش اشاره کرده که این الگو نشان می‌دهد که "ثروت بیشتر و توسعه اقتصادی لزوما به رفاه روانی بیشتر منجر نمی‌شود."

 

 

متن کامل خبر:

 

https://www.asriran.com/003zms

  • Oceanus

وقتی فرهنگ اصلاح بشود:

۱. بسیاری از زیاده خواهی‌ها و حرص و طمع‌ها از بین می‌رود.  بسیاری از گران‌فروشی‌ها، کم فروشی‌ها، دزدی‌ها و چشم و هم چشمی ‌ها از بین می‌رود و روح و روان مردم آرام می‌شود.

۲. مصرف بهینه می‌شود.

۳. بسیاری از امور لغو از بین می‌رود. هزینه‌های بسیار بالایی که صرف امور لغوی مانند لوازم آرایشی، فست فود ها، عمل‌های زیبایی و ... می‌شود در جای درست از مصرف می‌شود. حتی نظام شغلی هم اصلاح می‌شود. امروزه بسیاری از پزشکان به دلیل پول فراوانی که در صنعت زیبایی وجود دارد، رشته‌های تخصصی مورد نیاز دیگر را رها می‌کنند و وارد عرصه پوست و مو و زیبایی می‌شوند.

 

در مجموع اینکه بسیاری از هزینه‌های مادی و معنوی از بین می‌رود و می‌شود به جای آن به امور ضروری‌تر پرداخت.

  • Oceanus

ظرافت

۰۴
مرداد

تفاوت آدم ماهر و ناشی، در ظرافت است.

همه‌ی افراد می‌توانند در بسیاری از رشته‌های مختلف سرک بکشند اما هیچگاه مانند متخصص آن‌ رشته نمی‌شوند.

به عنوان کسی که حدود دوازده سال طلبگی کرده، عرض می‌کنم که بسیاری از اظهار نظرهای دینی که در رسانه‌ها انجام می‌شود، ناشیانه است و ظرافت ندارد. گاهی اوقات ضرر این حرکت‌های ناشیانه بیشتر از نبود آن‌ها است.

برنامه مهلا نمونه بارز این ناشی گری است. به یک نمونه از این ناشی‌گری و لوازم مسخره‌ی آن توجه بفرمایید:

فیلم را اینجا ببینید.

اما لوازم مسخره‌ش:

📿 چند وقت پیش دیدم یه مسؤول بانک بعد از انبوهی از اختلاس و دزدی، وضو گرفت اومد توی نمازخونه نمازشو خوند، اون آدم داره حرف خدا رو گوش میده، با خدا هم مشکلی نداره، فقط میخواست خون مردم رو توی شیشه کنه‼️

 

🗡چند سال پیش هم یه عده داعشی بعد از بریدن گلوی شیعیان، چاقو و قمه هاشون رو می‌شستن، میرفتن نمازشونو میخوندن 😇

اون داعشی با خدا مشکلی نداره، داره در راه خدا جهاد میکنه، فقط با بنده‌های مؤمنش مشکل داره‼️

 

🥸ما را به دلارهای دشمنان که نذر تشیع لندنی شد ببخش 

 

‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙@hojre_enghelab⸙჻ᭂ࿐

 

  • Oceanus

فرهنگ امنیتی

۱۸
فروردين

وقتی بسیاری از مراکز فرهنگی کشور را امنیتی کرده‌اند...

وقتی اخذ مجوز موسسه فرهنگی از وزارت ارشاد، سخت‌تر از خیلی از مجوزهای اقتصادی و نیازمند امضای طلایی است...

وقتی در پایگاه بسیج یک ده کوره هم سوء ظن‌های بی‌جای امنیتی وجود دارد...

چطور انتظار دارند ما در بحبوحه‌ی بحران بی‌عفتی و بی‌حیایی، کار فرهنگی کنیم؟

  • Oceanus

فرهنگ در اندیشه دورکیم، ذیل امر اخلاقی شکل می‌گیرد. یعنی دورکیم ایده امر خیر و شر دارد و ذیل این این ایده، امر اخلاقی را شکل می‌دهد. اما نه اخلاق فردی، بلکه اخلاق اجتماعی که همان هنجارهای اجتماعی و ... است.

نیچه کتابی دارد به نام «فراسوی خیر و شر». یعنی دارد ارزش‌ها را از ذیل ایده‌ی خیر و شر خارج می‌کند. به این دسته از ارزش‌ها، ارزش فرهنگی می‌گویند. یعنی نیچه بین اخلاق و فرهنگ تفاوت قائل می‌شود.

در ارزش‌های فرهنگی، دیگر ایده خیری وجود ندارد که بخواهیم با آن منطبق شویم. مرگ خدا هم یعنی همین، یعنی کنار رفتن ایده خیر  و شر و مطلوب  و نامطلوب. لذا نیچه و هایدگر و غیرمتافیزیسین‌ها، اخلاق نمی‌نویسند، چون ایده خیر ندارند.

غیرمتافیزیسین‌ها منطق هم نمی‌نویسند، چون منطق هم شامل امر عامی است که مانند امر خیر، باید مفاهیم و گزاره‌های دیگر در چارچوب آن قرار بگیرند. آن‌ها برای فرار از امر عام، به سمت زبان می‌روند.

گیاه‌خواری، مبنای فلسفی دارد. مبنای فلسفی آن، این است که ما با حیوانات دیگر فرقی نداریم. دیگر اخلاقی نیست که بیاید حیوانات دیگر را ابژه کند و خوردن آن‌ها را حلال کند.

نهیلیسم به معنای پوچ گرایی نیست، بلکه به معنای نفی زندگی است. پست مدرنیست‌ها، همه‌ی اخلاق‌ها را نهیلیستی می‌دانند. چون اخلاق را مایه‌ی تخریب و نابودی طبیعت می‌دانند. اخلاق، بدن را ابزار، بد و شر می‌داند، لذا نهیلیستی است.

در اخلاق، پایان تاریخ داریم ولی در فرهنگ، نداریم. پایان تاریخ، همان حصول انسان کامل است. فلسفه تاریخ هم برای همین فضای اخلاقی است.

 

  • Oceanus

 

بسیاری از عناصر فرهنگی که ما امروزه آن‌ها نقد می‌کنیم،پس‌زمینه‌های فرهنگی خاص دارند. برای مثال، بسیاری از زنان جوان، با آرایش‌های غلیظی در مجالس دینی حاضر می‌شوند و دائم در حال صحبت هستند و به واعظ و خطیب گوش نمی‌دهند، و هرچه صاحبان و بانیان مجلس، آن‌ها را به سکوت دعوت می‌کنند، اثری ندارد. امّا به این مسأله دقت نمی‌شود که چرا زن‌ها چنین می‌کنند؟! زن‌ها به دلیل حضور اجتماعی کمتر، نسبت به مردان، این فرصت‌ها را برای حضور و فعالیت اجتماعی غنیمت می‌شمارند و نمی‌توانند ساکت بنشینند.[1] یعنی آنها آمده‌اند که خودنمایی کنند و تمام هدفشان خودنمایی است و اگر قرارباشد که چنین کاری نکنند، به احتمال بالا اصلا در این مجالس شرکت نمی‌کنند.

 

 

نتیجه: تا موقعی که برای زنان مسلمان، زمینه‌ی حضور و فعالیت اجتماعی مناسب فراهم نشود، نقدهای ما راه به جایی نخواهد برد و نباید منتظر تغییر مثبتی باشیم.

 

 

 

[1] رک: دین زیسته و زندگی روزانه، ابراهیم موسی‌پور بشلی،پژوهشکده تاریخ اسلام، فصل دوم: خانه و خانواده

 

 

 

  • Oceanus

 

یکی از نکات مهم در نقد و رد عناصر سبک زندگی، توجّه به پس‌زمینه‌های فرهنگی آن عناصر است.

 

 

یکی از نمونه‌های عدم توجّه به این پس‌زمینه‌ها، نقد برده‌داری در اسلام است. برای مثال وقتی می‌خواهند زندگی یک برده را مجسم کنند، یک دختر یا پسرِ امروزی را در شرایط زندگی یک برده در هزارسال پیش تجسّم می‌کنند و به بیان درد و رنج‌های آن برده می‌پردازند، در حالی که این کار اشتباه است. در زمان‌های گذشته، نه تنها برده‌ها بلکه انسان‌های آزاد هم سطح توقّعشان از مردم عصرحاضر کمتر بوده‌است.

 

 

برای مثال، آن موقع یک برده چه می‌خواست؟ جا میخواست که ارباب به او می‌داد، غذا می‌خواست که ارباب به او می‌داد، همسر می‌خواست که ارباب، کنیزی را به همسری او درمی‌آورد. دیگر چه می‌خواست؟

 

 

در زمان‌های گذشته، تنوّع غذایی عصرحاضر و تنوّع پوشاک فعلی وجود نداشت، دانشگاه رفتن اصلا مطرح نبود، وسایل حمل و نقل ساده بود و بسیاری از مسافرت‌ها امکان نداشت. اگر اینها را به جمعیت بالای خانواده‌ها اضافه کنید، متوجّه می‌شوید که زندگی مردم عادی با زندگی برده‌ها خیلی تفاوتی نداشت و برده‌داری، یک مسأله‌ی حاد اجتماعی نبود.[1]

 

 

 
 

[1] برای مطالعه راجع به ساختار خانواده در زمان‌های قدیم، تقریبا به تمام کتاب‌های جامعه‌شناسی خانواده می‌توانید رجوع کنید.

 

 

 

 

 

 

  • Oceanus