یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

 

براساس نظریه‌ی نخبه گرایی سازمانی، برای تحلیل تغییرات و تحولات اجتماعی، باید به دنبال رد پای سازمان‌های نخبگانی بود.

در اغتشاشات اخیر، بسیاری از نخبگانی که رهبری این اغتشاشات را به عهده داشتند در خارج از کشور بودند، آن‌هایی هم که داخل بودند، ارتباطشان با یکدیگر یا با مردم تنها از طریق نرم‌افزارهای اینترنتی خارجی بود لذا با قطع شدن اینترنت بین الملل، سازمان نخبگانی اغتشاشات از هم فروپاشید.

اما در انقلاب ۵۷، غالب نخبگان و رهبران انقلاب در ایران حضور داشتند و سازماندهی آن‌ها مبتنی بر ساختارهای اجتماعی سنتی نظیر مسجد و بازار بود که تخریب این ساختارهای سنتی کار بسیار سخت و حتی ناشدنی بود، برخلاف اینترنت بین الملل که تنها با فشردن چند دکمه قطع می‌شود.

  • Oceanus

بعضی‌ها میگن فیلم "مرد هزار چهره" ساخته‌ی مهران مدیری، یک کپی از فیلم سینمایی آمریکایی "اگه میتونی بگیر" هستش. اما این دو فیلم تفاوت فلسفی زیادی دارند. فیلم اگه میتونی منو بگیر، براساس نگاه تبیینی و فیلم اگه میتونی ممنو بگیر، براساس نگاه تفسیری ساخته شده است. (حالا نمی‌دونم آیا سازنده‌های فیلم هم واقعا چنین نگاهی داشته‌اند یا خیر)

در فیلم اگه میتونی منو بگیر، یک شخص باهوش وجود دارد که در جاهای مختلف، با شناسایی و استفاده از قواعد موجود در آن مکان، کار خود را پیش می‌برد. مثلا با شناسایی طرح چک‌های شرکت هواپیمایی، لباس شرکت و چیزهایی دیگر، به آنجا نفوذ کرده و سوءاستفاده می‌کند.

اما در فیلم مرد هزار چهره، شخصیت اول فیلم، یک فرد ساده لوح است که با قرارگرفتن در موقعیت‌های گوناگون، طبق موقعیت، مورد مورد تفسیر قرار می‌گرفت و نقش‌های آن موقعیت را می‌پذیرفت. به عبارت دیگر، شخصیت اول فیلم، یک فرد کاملا ثابت است که از حرف‌های نسبتا ثابت او، در موقعیت‌های مختلف، برداشت‌های مختلفی صورت می‌گیرد. نمونه‌ی بارز این مساله، لیست خرید کلانتری بود که در جمع شاعران، یک شاعرانه‌ی مسلحانه تلقی می‌شود.

طبق فیلم اول، در موقعیت‌های مختلف، قوانینی وجود دارد که با استفاده از آن قوانین می‌توان شرایط را کنترل کرد. اما طبق فیلم دوم، قانونی وجود ندارد، بلکه با ارائه‌ی تفسیرهای مختلف از یک فرد، آن فرد کارکردهای مختلفی پیدا می‌کند.

طبق رویکرد اگه می‌تونی منو بگیر (تبیینی)، دشمن برای انحراف این انقلاب، از یک سری قوانین استفاده می‌کند، مثل فشار اقتصادی. یعنی فشار می‌آورد تا ما دست از آرمان‌های خودمان برداریم یا فحشا و بی‌حیایی را ترویج می‌دهد تا در دین خود سست شویم.

طبق رویکرد مرد هزار چهره (تفسیری)، دشمن انقلاب را منحرف نمی‌کند، بلکه تحریف می‌کند، یعنی با ارائه‌ی قرائت‌های جدید، معنای آن را تغییر می‌دهد. یک نمونه‌ی ساده از تحریف، تقلیل اهداف انقلاب به شعار آب و برق رایگان است. (تاکید می‌کنم که این یک نمونه‌ی بسیار ساده است.)

اما این تحریف و تفسیر چگونه رخ می‌دهد؟ ذهن مردم خالی نمی‌ماند و باید پر شود، اما وقتی انقلابیون ساکت باشند و از معنای انقلاب دفاع نکنند و در مقابل، دشمنان انقلاب، دائم در حال القای معانی مورد نظر خود باشند، معنای انقلاب در ذهن مردم، تحریف خواهد شد.

آیا ما در دفاع از معنای انقلاب ضعیف بوده‌ایم؟ بله، صد در صد. وقتی آیت‌الله مصباح، نظریه‌پرداز انقلاب، جای خاصی در رسانه‌ی ملی این کشور ندارد و ایشان و طرفدارانشان، نه‌تنها در رسانه‌های غربزده، بلکه در رسانه‌های به ظاهر انقلابی نیز به عنوان افراطی در جامعه معرفی می‌شوند، یعنی ما ضعیف عمل کرده‌ایم و معنای انقلاب، تحریف شده است.

وقتی طرفداران عدالت، در رسانه‌های به ظاهر انقلابی، خوارج و عدالتخوار نامیده می‌شوند، یعنی اهداف و آرمان‌های انقلاب تحریف شده است.

وقتی بدیهیات دینی مثل راستگویی و صداقت در مسئولین این کشور دیده نمی‌شود و یک چیز عادی محسوب می‌شود، یعنی در معنای دین و دینداری، تحریف صورت گرفته است.

وقتی خوی کاخ‌نشینی به یک ارزش تبدیل شده است و شکاف طبقاتی، توسط خود حکومت تقویت می‌شود، یعنی انقلاب تحریف شده است.

آیا ناامید باشیم؟ نه.

پروژه‌ی تحریف زمانی موفق می‌شود که ما صد در صد منفعل باشیم، اما خوشبختانه، هنوز هستند جریان‌هایی که منفعل نیستند و قرائت صحیح از انقلاب را ارائه می‌دهند. تا زمانی که این‌ها هستند، امید هم هست.

  • Oceanus