یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)» ثبت شده است

قال المسعودی: «.. و کان رسول اللّه «صلى اللّه علیه و آله» بعد أن قتل جعفر بن أبی طالب الطیار بمؤتة من أرض الشام، لا یبعث بعلی فی وجه من الوجوه إلا و یقول: رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ‏[1]»[2].

بعد از شهادت جناب جعفر بن ابی طالب در جنگ موته، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله)، امام علی (علیه‌السّلام) را به جایی نمی‌فرستادند، مگر این که این آیه از قرآن را می‌خواندند: «پروردگارا! من را تنها مگذار و تو بهترین وارثانی!»

و نقول:

إن هذه الکلمة تعنی: أن جمیع من کان حول رسول اللّه «صلى اللّه علیه و آله»، ممن تدّعى لهم المقامات و الکرامات، لا یفید، و لا یؤثر فی رفع الوحدة عن رسول اللّه «صلى اللّه علیه و آله»، و لیس فیهم من یصلح أن یکون استمرارا له «صلى اللّه علیه و آله».

و علی وحده هو الذی یصلح لوراثته «صلى اللّه علیه و آله»، لأنه هو الذی یحمل میزاته و صفاته، و سائر مکنوناته، و یعکس صورته الحقیقیة، و یذکر الناس به، بکل ما لهذه الکلمة من معنى .. تماما کما کان یحیى یمثل زکریا فی حقیقته و فی إنسانیته، و هو استمرار له فی کل وجوده.[3]

معنای این مطلب این است که همه‌ی آن‌هایی که اطراف رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) بودند و ادعای مقام و کرامات برای آن‌ها می‌شد، حضورشان تنهایی آن حضرت را بر طرف نمی‌کرد و تنها کسی که شایستگی جانشینی ایشان را داشت، امیرالمونین علی (علیه‌السّلام) بودند. آیه‌ای هم که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌خوانند، همان آیه‌ای است که به دعای حضرت زکریا (علیه‌السّلام)، برای صاحب فرزند و وارث‌دار شدن دلالت دارد.

 

[1] ( 1) الآیة 89 من سورة الأنبیاء.

[2] ( 2) مروج الذهب ج 2 ص 434.

الصحیح من سیره امام علی (علیه‌السّلام)، ج5، ص 190

[3] الصحیح من سیره امام علی (علیه‌السّلام)، ج5، ص 190-191

  • Oceanus

در ماجرای غزوه‌ی بنی قریظه، ماجرا به اینجا ختم می‌شود که سعد بن معاذ، به قتل مردان بنی قریظه حکم می‌کند و پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) حکم را تایید می‌کنند.

 

مردان این قبیله حدود 700 نفر بودند و قرار می‌شود که امام علی (علیه‌السّلام) گردن همه‌ی آن‌ها را بزنند.

حالا چرا امام علی (علیه‌السّلام)؟ 

چون کشتن این افراد، موجب ایجاد کینه و نفرت نسبت به قاتل می‌شد و هرکسی جرات این کار را نداشت. بین آن‌هایی هم که جرات داشتند، پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، امام علی (علیه‌السّلام) را انتخاب کردند و نزدیک‌ترین فرد به خود را، سپر بلایِ امت قرار دادند.

 

این کار آن قدر بزرگ بود که پس از آن، پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، امام علی (علیه‌السّلام) را وصی و جانشین خود اعلام کردند. 

 

 

الصحیح من سیرة امام علی (علیه‌السّلام)، ج4، ص 146 الی 147 و  156-159

 

 

  • Oceanus

نمونه سازی کلان:

تا الان نمونه‌هایی که مطرح شد، خرد و انفرادی و بود. اما در ادبیات عامه، نمونه‌های کلان هم داریم. مثلا گفته میشه "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند" جدای از اینکه اهل کوفه بی وفا بودند یا نبودند، آیا تنها نمونه‌ی تاریخی، کوفه است؟ خیر! ما نمونه‌ی مکه و مدینه را هم داریم. مکه‌ی نمونه‌ی شهری است که فرد برگزیده‌ی خود را طرد و تکفیر می‌کند و اطاعت او را نمی‌پذیرد، مگر به زور و اجبار. مدینه هم نمونه‌ی شهری است که مستعد پذیرش و پرورش نخبگان قوم مکه است.

قم، مکه‌ی زمان

قم، نمونه‌ای از مکه‌ی صدر اسلام است که دو رهبر انقلاب از آن بیرون آمدند، اما قم تسلیم آن‌ها نشد مگر از سر اکراه. الان هم که یک تبعیت جزئی از رهبری دارد، از سر ناچاری است، چون چه بخواهد و چه نخواهد، سرنوشت قم به رهبری گره خورده است و اگر روزی ولایت فقیه از بین برود، مسلما مردم به مخالفین رهبری در حوزه نیز توجه نخواهند کرد. همانطور که وقتی مکه فتح شد، در جنگ حنین برخی از کفار مانند ابوسفیان توانایی قتل رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را داشتند، اما گفتند اگر ما او را بکشیم، حکومت به ما نخواهد رسید، بلکه به قبیله‌ی دیگری خواهد رسید.

البته حوزه‌ی قم فقط امامین انقلاب را طرد نکرد، بلکه بسیاری از طلاب مستعد و انقلابی را طرد می‌کند و آن‌ها را به سمت دانشگاه سوق می‌دهد.

البته با توجه به گذشت زمان و اینکه ما در عصر دومین امام انقلاب هستیم، الان نسل دوم قریشیانِ قم حضور دارند که در میان آن‌ها، محبان و طرفداران ولایت نیز یافت می‌شود. یعنی الان ما با چهره‌هایی نظیر ابن عباس در قم مواجه هستیم.

مدینه‌ی عصر حاضر هم، تهران است که امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) به آنجا رفتند. امام از مکه‌ی حوزوی کوچ کرند و به تهران، میان اقشاری نظیر پاسداران و دانشگاهیان رفتند و در حقیقت این‌ها انصار عصر حاضر هستند.

البته با توجه به اینکه ما در عصر امام دوم انقلاب هستیم، الان تهران حکم کوفه‌ی زمان را نیز دارد. کوفه‌ای که در عصر دوم امام دوم، پر از منافق شده است.

فایده‌ی این نمونه‌سازی کلان:

یکی از فواید نمونه‌سازی کلان، توجه به جغرافیای سیاسی و تمرکز بر جغرافیای این نمونه‌های کلان است. برای مثال، ابوبکر و عمر، جغرافیای انصار را تشخیص دادند و در ماجرای غصب خلافت و شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) لشکر اسامه را اعزام کردند و با این کار، مدینه را از انصار خالی کردند و راحت‌تر توانستند خلافت نامشورع خود را تثبیت کنند.

مثال عصر حاضر از  این نمونه‌سازی (بر فرض صحتش)، بحث انتخابات هستش. همون‌طور که در صدر اسلام حکومت و قدرت بین قریشیان گردش می‌کرد، الان هم حکومت و قدرت بین حوزویان گردش می‌کند، حالا مستقیم یا غیرمستقیم. مثلا کسی در انتخابات آتی ریاست جمهوری موفق می‌شود که حامیان حوزوی قوی‌تری داشته باشد. مثال:

بنی صدر حامی حوزوی نداشت، خیلی راحت عزل شد.

سه تای بعدی که از خود حوزه بودند.

احمدی‌نژاد هم که آمد، یک حامی حوزوی قدر، مثل آیت الله مصباح و جریان تابع ایشون داشت. وقتی جریان حامی حوزوی احمدی‌نژاد  او را رها کردند، احمدی‌نژاد و طیفش رو به زوال رفتند و بعد اتمام دوره‌، چنان بلایی سر احمدی‌نژادی‌ها آورند که شاید از اول انقلاب تا الآن سرکسی نیاورده باشند. الان یکی از ملاک‌های رد صلاحیت در انتخابات این است که طرف، حامی احمدی‌نژاد بوده است یا نه. حامیان احمدی‌نژاد تا آن جایی که من خبر دارم، تو مرحله‌ی اول به جرم حمایت از اون، رد صلاحیت می‌شدند، اما در مرحله‌ی دوم که اعتراض میکردند و مسئول بررسی اعتراضات، شورای نگهان بود، تایید می‌شدند. (شورای نگهبان طرفداری از احمدی‌نژاد رو جرم نمی‌دونه، اون کمیته‌های بررسی صلاحیت اولیه که به نظرم بیشترشون دولتی باشن، این کار رو می‌کردن.)

دوباره روحانی هم که خودش حوزوی بود.

(برای انتخابات بعدی ظاهرا کاندیدای حوزوی نداریم. باید ببینیم، از بین این انصار تهرانی، چه کسی حمایت حوزویان را جلب میکند. به نظر خودم، تا الان سعید جلیلی، قدرتمند‌ترین حامی حوزوی را دارد. البته به لابی و مذاکرات پشت صحنه‌ی آقای رئیسی هم باید توجه کنیم. بعید است رئیسی از کاندیدای دیگری جز جلیلی حمایت کند و اگر برای جلیلی تو حوزه لابی کنه، به نظرم کار تمومه. حالا اینکه چرا بعید است رئیسی از کسی غیر از جلیلی حمایت کند را بعدا می‌گویم.)

  • Oceanus

یکی از وقایع مهم در سیره‌ی امیرالمومنین (علیه‌السّلام)، جنگ‌های آن حضرت بود که می‌توان از نقش آفرینان در جنگ‌ها، نمونه‌هایی برای عصر حاضر استخراج کرد. نمونه‌ی عمار، مالک، طلبه و زبیر برای همه شناخته شده است، لذا به آن‌ها نمی‌پردازم. خوارج هم یک پرونده‌ی خاص و بزرگ داره که شاید در آینده‌ی دور بهش پرداختم.

یکی عناصر مهم در دو جنگ صفین و نهروان، شخصیتی به نام اشعث بن قیس بود. اشعث پدرِ همسرِ پسرِ خلیفه یعنی پدر همسر امام حسن (علیه‌السّلام) بود. اشعث در جنگ صفین، یاران امام علی (علیه‌السّلام) را تحریک به پذیرش حکمیت می‌کرد و اگر او نبود، شاید خوارج تا این حد بر حکمیت پافشاری نمی‌کردند. در حوادث قبل از جنگ نهروان نیز، زمانی که امام علی (علیه‌السّلام) خوارج را متقاعد کرده بودند تا دست از کار خود بردارند و به کوفه بازگردند، اشعث فتنه‌ای جدید ایجاد کرد و خوارج را از دور امام پراکنده کرد، طوری هیچگاه دیگر برنگشتند و جنگ نهروان رخ داد.

 اشعث زمان کیست؟

به نظرم با چیزهایی که گفتم، مشخص است که اشعث کیست، به آن تصریح نمی‌کنم، چون اشعثیان خیلی قبیح هستند و پس‌فردا مشکل حقوقی برای من ایجاد می‌شود.

رویش‌ها:

در ماجرای سقیفه حضرت یاران اندکی داشتند، اما بعد از حدود 25 سال، یاران جدیدی پیدا کردند. بخشی از این یاران، افرادی مثل قیس بن سعد بودند. این‌ها بعد از ماجرای رحلت یا شهادت حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به سقیفه رفتند و آن کاری را کردند که نباید میکردند، اما 25 سال بععد، قیس بن سعد که در سقیفه، جوانی خام بود، به پختگی رسید و تحت هیچ شرایطی از ولایت کوتاه نمی‌آمد. کار به جایی رسید که امام حسن (علیه‌السّلام)، صلح با معاویه را قبول کردند، اما قیس قبول نمی‌کرد.

نمونه‌ی دیگری از رویش‌ها، ابن عباس بود که با قدرت علمی خود حقیقتا خوش درخشید. او فرزند کسی بود امام علی (علیه‌السّلام) او را خار و خفیف و ذلیل خوانده بود.

انسان‌های در حاشیه:

از این‌ها که بگذریم، در لشکر امام علی (علیه‌السّلام) افراد بسیاری زیادی بودند که وقتی متوجه حق و حقیقت می‌شدند، ناگهان مانند شهاب سنگی وارد عرصه می‌شدند و می‌درخشیدند و با شهادت، از صحنه خارج می‌شدند.

 

 

 

قسمت بعدی که قسمت آخر باشه رو هم نو.شتم. إن شاءالله فردا ساعت هشت صبح نمایش داده میشه و این بحث تموم میشه.

  • Oceanus

کم بودن مفاهیم و نمونه‌های تاریخی برای تحلیل وضعیت جامعه، ما را دچار نوعی ساده‌انگاری می‌کند. این ساده‌انگاری، نه‌تنها موجب ناتوانی ما از تحلیل شرایط پیچیده‌ی جامعه‌ی کنونی می‌شود بلکه ما را از تحلیل شرایط جامعه‌ی صدراسلام نیز باز می‌‌دارد.

طبق تجربه، تنها دو نمونه‌ی مثبت تاریخی (مالک و عمار) و دو نمونه‌ی منفی تاریخی (ابن زبیر و خوارج) در بین مردم رواج دارد و درحالی نمونه‌های تاریخی مهم‌تر  و بیشتری موجود است. برای پی‌بردن به نمونه‌های تاریخی بیشتر، می‌توان به لحظات حساس و تاثیرگذار  تاریخ صدراسلام مراجعه کرد و نسبت افراد با ولایت را سنجش کرد.

 

  • ماجرای سقیفه:

یکی از وقایع مهم تاریخ صدر اسلام، ماجرای تلخ سقیفه بود که در آن فرمان نبی اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) زمین گذاشته شد و حق امام علی (علیه‌السّلام) غصب شد و افراد مختلفی در آن نقش داشتند. اما نسبت افراد مختلف با این قضیه چه بود؟

  • دسته‌ی اول ابوبکر و عمر بودند که رسما مشروعیت الهی حاکم را قبول نداشتند که البته در دشمنی این دسته با اهل بیت (علیهم‌السّلام) شکی نیست. نمونه‌های عصر حاضر از این افراد، اصلاح‌طلبانی مثل تاجزاده هستند که اصل ولایت فقیه را قبول ندارند و آشکارا به آن تصریح می‌کنند.
  • دسته‌ی دوم انصار بودند که زمینه‌ساز اصلی سقیفه نیز همین‌ها بودند. در دوستی انصار با اهل بیت (علیهم‌السّلام) هم شکی نیست، اما در برخی از برهه‌های تاریخ، حرکاتی ضد اهل بیت (علیهم‌السّلام) انجام دادند. نمونه‌ی عصر حاضر از این افراد، برخی از برادران سپاهی یا منصوب به بیت رهبری هستند که که گاهی اوقات، کاملا همسو با دشمن عمل می‌کنند.
  • دسته‌ی سوم، برخی از بنی هاشم، مانند عباس و عقیل بودند که در کلام ائمّه (علیهم‌السّلام) به عنوان افرادی خار و خفیف و ذلیل و حقیر معرفی شده‌اند که توانایی دفاع از ولایت را ندارند. نمونه‌ی عصر حاضر از این افراد، اکثر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که در جلسات شورا، در مقابل حسن روحانی، موش می‌شوند و عرضه‌ی دفاع از ولایت را ندارند.
  • دسته‌‌ی چهارم، افراد توانمند و حاضر در صحنه‌ای هستند که متاسفانه تعدادشان کم بود. افرادی مانند مقداد، سلمان و ابوذر، چنین افرادی بودند. که امام علی (علیه‌السّلام) فرمودند اگر چهل نفر همراشان بود، قیام می‌کردند، احتمالا منظورشان این افراد بود. نمونه‌ی عصر حاضر از این افراد، امثال حسن رحیم‌پور ازغدی هستند که مانند ابوذر در هر  شرایطی از ولایت دفاع می‌کنند و هزینه هم می‌دهند، مثلا آقای رحیم‌پور را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون می‌اندازند یا تیریبون نماز جمعه را از او می‌گیرند.
  • دسته‌ی پنجم، افراد بسیاری توانمندی هستند که متاسفانه در ماجرا حضور نداشتند. افرادی مانند جعفر بن ابی طالب و حمزه سیدالشهدا، که طبق روایت امام محمد باقر (علیه‌السّلام)، اگر این دو نفر حضور داشتند، اجازه نمی‌دادند حق امام علی (علیه‌السّلام) غصب شود. نمونه‌ی عصر حاضر از نمونه‌ها، احتمالا افرادی مانند شهید بهشتی و آیت الله مصباح بوده‌اند که خیلی از اوقات، یک تنه کار را پیش‌برده‌اند و از ولایت دفاع کرده‌اند.

 

  • پ.ن1:  بنده به شدت از لقب عمار برای آیت الله مصباح بدم میاد. به نظرم ایشون نقش جعفرِ بن ابی‌طالب را در انقلاب داشتند. البته با این تفاوت که ایشان را شهید نکردند.
  • پ.ن2: به نظر شما، عمار در ماجرای سقیفه، در کجای قضیه ایستاده بود؟
  • پ.ن3: می‌خواستم در این قسمت بحث را تمام کنم، اما نشد. إن شاءالله پاسخ به سوال بالا و ادامه‌ی قضیه، در مطلب بعدی. سعی می‌کنم در قسمت بعدی این موضوع را جمع کنم و به بحث انتخابات برگردم.
  • Oceanus

تاریخ 10 ساله‌ی حکومت نبی اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در مدینه و تقریبا 5 ساله‌ی حکومت امیرالمونین (علیه‌السّلام) از آن جهت اهمیت دارد که امام برحق، به عنوان حاکم، در راس جامعه قرار گرفته است. این مساله موجب می‌شود که معیاری عملیاتی برای سنجش حقیقت‌طلبی و وفاداری افراد نسبت به ولایت و دین داشته باشیم.

این آزمون ولایت مداری 15 ساله در دوران صدر اسلام، نتایج مختلفی در پی داشته است که متاسفانه، تنها تعداد معدودی از آن‌ها به مردم معرفی شده است و مردم به جز دو نمونه‌ی مثبتِ عمار و مالک و دو نمونه‌ی منفیِ ابن زبیر و خوارج، تقریبا با دیگر نمونه‌ها آشنایی ندارند. عدم آشنایی با دیگر نمونه‌ها، موجب به وجود آمدن یک تصور کاریکاتوری از ولایت مداری در جامعه‌ی عصر حاضر شده است. در حالی که ولایت مداری انواع و اقسام مختلفی دارد که برخی از آن‌ها، از ولایت‌مداری عمار هم بالاتر است، اما اکثر مردم با آن آشنا نیستند و یا برخی از شیوه‌های ولایت‌مداری وجود دارد که تفکیک آن از ضدولایی بودن بسیار سخت است و چون نمونه‌های آن به مردم معرفی نشده است، نمی‌توان مردم را به اثرات مثبت و منفی این دسته از افراد آگاه کرد.

إن شاءالله در قسمت بعدی، سعی می‌شود با زبانی ساده، برخی از این شیوه‌های ولایت‌مداری را معرفی کرد.

  • Oceanus