یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه تاریخ» ثبت شده است

تاریخ یک امر جزئی است. یعنی پدیده‌های تاریخی، اموری منحصر به فرد و دارای زمان و مکان خاص هستند.

وقتی می‌خواهیم پدیده‌های تاریخی را از گذشته به حال بیاوریم و استفاده کنیم، لاجرم باید ابزار فراتاریخی داشته باشیم. این ابزار فراتاریخی، عقل است.

عقل است که به امور کلی می پردازد. عقل قانون کلی تولید می‌کند و ما می‌توانیم با استفاده از عقل، امور جزئی را با هم مقایسه کنیم و یا آن‌ها را تعمیم بدهیم و کلی کنیم.

وقایع تاریخی چیزی بیش از پدیده‌های جزئی نیستند و استفاده از تاریخ تنها از عهده کسانی بر می‍اید که دارای قدرت عقل برای مقایسه و تطبیق امور جزئی باشند. 

 

 

امروزه هم دو جریان جریان عقلی غالب بیش نداریم:

یا فلسفه اسلامی را داریم که ریشه در فلسفه یونان داشته و به تدریج جنبه‌های الحادی آن حذف شد و در عصر صفویه و توسط ملاصدرا به یک نظام فلسفی قدرتمند دینی (به معنای سازگار با دین) تبدیل شد.

 

یا فلسفه‌های الحادی غرب را داریم.

 

تمامی جریان‌های ملی‌گرایانه یا قوم گرایانه امروزین ایران، یا ذیل جریان اسلامی باید اظهار وجود کنند یا ذیل جریان مدرن غربی و راه سومی ندارند.

یعنی اگرچه یک سری نمادهای محدود ملی یا قومی وجود دارد، اما چون فلسفه ندارد، نمی‌تواند نظام اخلاقی و حقوقی و سیاسی و ... تولید کند، لذا یا از بغض غرب می‌رود زیر علم اسلام یا از بغض اسلام می‌رود زیر علم غرب و ... . 

 

 

 

  • Oceanus

ما اگرچه دنیای مدرن را نمی پذیریم، اما دنیای مدرن، دارای نقاط قوتی نیز هست. ما دنیای مدرن را مطالعه می‌کنیم تا نقاط قوت آن را بگیریم و به اندوخته‌های خود اضافه کنیم.

 

اما چرا الباقی اندیشه‌های مهم دنیا را مطالعه نمی‌کنیم؟

۱. ضعف ارتباط و ترجمه موجب شده است که بسیاری از اندیشه‌های موجود در جهان وارد ایران نشود. مثلا منتبع مطالعه فلسفه و عرفان چینی خیلی کمتر از منابع مطالعاتی برای شناخت فلسفه و عرفان کشورهای غربی است.

 

۲. بسیاری از اندیشه‌ها مکتوب نشدند یا اگر شدند، از بین رفتند. برای مثال، از ایران باستان تقریبا هیچ اثر علمی باقی نمانده است و ما اصلا راهی برای دسترسی به دانش و تفکر مردم آن زمان نداریم. (یافته‌های تاریخی ایران یا ذیل اندیشه اسلامی تفسیر می‌شوند یا مدرن)

 

۳. فضای دانش و تفکر در ایران به شدت متأثر از جریان‌های قدرت است و ترجمه‌های علمی، متاثر از همین نزاع است. یعنی همین دنیای مدرن هم به طور کامل برای ما ترجمه نمی‌شود، بلکه غالبا آن قسمت‌هایی ترجمه می‌شود بتواند به اسلام و انقلاب اسلامی آسیب برساند.

  • Oceanus

فرهنگ در اندیشه دورکیم، ذیل امر اخلاقی شکل می‌گیرد. یعنی دورکیم ایده امر خیر و شر دارد و ذیل این این ایده، امر اخلاقی را شکل می‌دهد. اما نه اخلاق فردی، بلکه اخلاق اجتماعی که همان هنجارهای اجتماعی و ... است.

نیچه کتابی دارد به نام «فراسوی خیر و شر». یعنی دارد ارزش‌ها را از ذیل ایده‌ی خیر و شر خارج می‌کند. به این دسته از ارزش‌ها، ارزش فرهنگی می‌گویند. یعنی نیچه بین اخلاق و فرهنگ تفاوت قائل می‌شود.

در ارزش‌های فرهنگی، دیگر ایده خیری وجود ندارد که بخواهیم با آن منطبق شویم. مرگ خدا هم یعنی همین، یعنی کنار رفتن ایده خیر  و شر و مطلوب  و نامطلوب. لذا نیچه و هایدگر و غیرمتافیزیسین‌ها، اخلاق نمی‌نویسند، چون ایده خیر ندارند.

غیرمتافیزیسین‌ها منطق هم نمی‌نویسند، چون منطق هم شامل امر عامی است که مانند امر خیر، باید مفاهیم و گزاره‌های دیگر در چارچوب آن قرار بگیرند. آن‌ها برای فرار از امر عام، به سمت زبان می‌روند.

گیاه‌خواری، مبنای فلسفی دارد. مبنای فلسفی آن، این است که ما با حیوانات دیگر فرقی نداریم. دیگر اخلاقی نیست که بیاید حیوانات دیگر را ابژه کند و خوردن آن‌ها را حلال کند.

نهیلیسم به معنای پوچ گرایی نیست، بلکه به معنای نفی زندگی است. پست مدرنیست‌ها، همه‌ی اخلاق‌ها را نهیلیستی می‌دانند. چون اخلاق را مایه‌ی تخریب و نابودی طبیعت می‌دانند. اخلاق، بدن را ابزار، بد و شر می‌داند، لذا نهیلیستی است.

در اخلاق، پایان تاریخ داریم ولی در فرهنگ، نداریم. پایان تاریخ، همان حصول انسان کامل است. فلسفه تاریخ هم برای همین فضای اخلاقی است.

 

  • Oceanus