کم بودن مفاهیم و نمونههای تاریخی برای تحلیل وضعیت جامعه، ما را دچار نوعی سادهانگاری میکند. این سادهانگاری، نهتنها موجب ناتوانی ما از تحلیل شرایط پیچیدهی جامعهی کنونی میشود بلکه ما را از تحلیل شرایط جامعهی صدراسلام نیز باز میدارد.
طبق تجربه، تنها دو نمونهی مثبت تاریخی (مالک و عمار) و دو نمونهی منفی تاریخی (ابن زبیر و خوارج) در بین مردم رواج دارد و درحالی نمونههای تاریخی مهمتر و بیشتری موجود است. برای پیبردن به نمونههای تاریخی بیشتر، میتوان به لحظات حساس و تاثیرگذار تاریخ صدراسلام مراجعه کرد و نسبت افراد با ولایت را سنجش کرد.
یکی از وقایع مهم تاریخ صدر اسلام، ماجرای تلخ سقیفه بود که در آن فرمان نبی اعظم (صلّیاللهعلیهوآله) زمین گذاشته شد و حق امام علی (علیهالسّلام) غصب شد و افراد مختلفی در آن نقش داشتند. اما نسبت افراد مختلف با این قضیه چه بود؟
- دستهی اول ابوبکر و عمر بودند که رسما مشروعیت الهی حاکم را قبول نداشتند که البته در دشمنی این دسته با اهل بیت (علیهمالسّلام) شکی نیست. نمونههای عصر حاضر از این افراد، اصلاحطلبانی مثل تاجزاده هستند که اصل ولایت فقیه را قبول ندارند و آشکارا به آن تصریح میکنند.
- دستهی دوم انصار بودند که زمینهساز اصلی سقیفه نیز همینها بودند. در دوستی انصار با اهل بیت (علیهمالسّلام) هم شکی نیست، اما در برخی از برهههای تاریخ، حرکاتی ضد اهل بیت (علیهمالسّلام) انجام دادند. نمونهی عصر حاضر از این افراد، برخی از برادران سپاهی یا منصوب به بیت رهبری هستند که که گاهی اوقات، کاملا همسو با دشمن عمل میکنند.
- دستهی سوم، برخی از بنی هاشم، مانند عباس و عقیل بودند که در کلام ائمّه (علیهمالسّلام) به عنوان افرادی خار و خفیف و ذلیل و حقیر معرفی شدهاند که توانایی دفاع از ولایت را ندارند. نمونهی عصر حاضر از این افراد، اکثر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که در جلسات شورا، در مقابل حسن روحانی، موش میشوند و عرضهی دفاع از ولایت را ندارند.
- دستهی چهارم، افراد توانمند و حاضر در صحنهای هستند که متاسفانه تعدادشان کم بود. افرادی مانند مقداد، سلمان و ابوذر، چنین افرادی بودند. که امام علی (علیهالسّلام) فرمودند اگر چهل نفر همراشان بود، قیام میکردند، احتمالا منظورشان این افراد بود. نمونهی عصر حاضر از این افراد، امثال حسن رحیمپور ازغدی هستند که مانند ابوذر در هر شرایطی از ولایت دفاع میکنند و هزینه هم میدهند، مثلا آقای رحیمپور را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون میاندازند یا تیریبون نماز جمعه را از او میگیرند.
- دستهی پنجم، افراد بسیاری توانمندی هستند که متاسفانه در ماجرا حضور نداشتند. افرادی مانند جعفر بن ابی طالب و حمزه سیدالشهدا، که طبق روایت امام محمد باقر (علیهالسّلام)، اگر این دو نفر حضور داشتند، اجازه نمیدادند حق امام علی (علیهالسّلام) غصب شود. نمونهی عصر حاضر از نمونهها، احتمالا افرادی مانند شهید بهشتی و آیت الله مصباح بودهاند که خیلی از اوقات، یک تنه کار را پیشبردهاند و از ولایت دفاع کردهاند.
- پ.ن1: بنده به شدت از لقب عمار برای آیت الله مصباح بدم میاد. به نظرم ایشون نقش جعفرِ بن ابیطالب را در انقلاب داشتند. البته با این تفاوت که ایشان را شهید نکردند.
- پ.ن2: به نظر شما، عمار در ماجرای سقیفه، در کجای قضیه ایستاده بود؟
- پ.ن3: میخواستم در این قسمت بحث را تمام کنم، اما نشد. إن شاءالله پاسخ به سوال بالا و ادامهی قضیه، در مطلب بعدی. سعی میکنم در قسمت بعدی این موضوع را جمع کنم و به بحث انتخابات برگردم.