یادداشت‌های شخصی بنده

یادداشت‌های شخصی بنده

یک طلبه
که دانشگاه هم رفته
اهل مطالعات علوم اجتماعی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما
**********
«توضیحات در بخش "درباره‌ی بنده"»

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیشبینی» ثبت شده است

این مطلب براساس کتاب قواعد روش جامعه شناسی و مقدمه‌ی کتاب خودکشی، نوشته شده است.[1]

از منظر دورکیم، علوم اجتماعی یک موضوع حقیقی دارد که مانند موضوع علوم طبیعی، شیئ است. یعنی مانند موضوع علوم طبیعی با مشاهده‌ی بیرونی معلوم می‌شود نه تحلیل ذهنی و درونی[2]

این شیء واقعیتی اخلاقی[3] و فراتر از فرد است که واقعیت جمعی یا واقعیت اچجتماعی نام دارد.[4]

این واقعیت اخلاقی، شیوه‌ی عملی است که قادر به اعمال محدودیت بیرونی بر فرد است یا  در جامعه‌ای معین، عمومیت دارد و از هستی مستقل و خاصی برخوردار است.[5]

از نظر دورکیم، اگر این واقعیت اجتماعی را کنار بگذاریم، نمی‌توانیم بین پدیده‌های اجتماعی رابطه‌ی علّی قائل بشویم، چرا که رابطه‌ی علی تنها بین امور واقعی جریان دارد و اگر چیزی به نام واقعیت اجتماعی وجود نداشته باشد، پدیده‌های اجتماعی چیزی بیش از مفاهیم ذهنی و غیرواقعی نیستند، لذا رابطه‌ی علی بین آن‌ها نیز منتفی است، در نتیجه، پیش‌بینی علمی پدیده‌های اجتماعی نیز غیرممکن می‌شود.[6]

برای مطالعه‌ی واقعیت اجتماعی باید امور زیر را رعایت کرد:

  1. نظریه و مفهوم بعد از مشاهده و تجربه حاصل می‌شود[7] پس تمامی پیش‌فرض‌ها و پیش‌پنداشت‌ها را باید کنار گذاشت.[8]
  2. نگاه‌های غایت‌شناسانه و روانشناسانه فردی را باید کنار گذاشت[9] و برای این کار، باید به سراغ علت فاعلی و کارکردهای آن رفت.[10]

با رعایت این مسائل می‌توان واقعیت اجتماعی را مشاهده کرد و قوانین آن را کشف کرد و در نتیجه پیش‌بینی پدیده‌های اجتماعی ممکن می‌شود.[11]

 

 

از جهت واقع‌گرایی و قانون‌گرایی، دورکیم به فلسفه اسلامی نزدیک است اما از جهت پوزیتویست بودن و طرد احکام کلی وجود، از فلسفه اسلامی دور است. به جهت همین دوری از فلسفه، دچار مشکلات مفهومی می‌شود که بعدا وبر مچ او را می‌گیرد و می‌گوید و می‌گوید، بدون پیش‌فرض نمی توان تحقیق کرد که فلسفه‌ی اسلامی در بحث های معرفت شناسی، به این حرف وبر جواب می دهد.

 

[1] خودکشی را کامل نخواندم، إن شاءالله بعدا.

[2] (دورکیم, 1399, ص. 19)

[3] اینکه چرا دورکیم به واقعیت اجتماعی، واقعیت اخلاقی هم می‌گوید را فعلا پیدا نکردم، اما حدس می‌زنم به این دلیل باشد که اجبار را از ویژگی‌های ذاتی واقعیت اجتماعی می‌داند. (دورکیم, 1399, ص. 36)

[4] (دورکیم, 1399, ص. 36)

(دورکهیم, 1393, ص. بیست و هشت)

[5] (دورکیم, 1399, ص. 45)

[6] (دورکیم, 1399, ص. 139-141)

دورکیم در این صفحات، وجود رابطه‌ی علی بین پدیده‌های اجتماعی را نفی می‌کند(در صورت عدم واقعی بودن جامعه) اما رابطه‌ی علی بین پدیده‌های فردی را نفی نمی‌کند. اگرچه با این کار مخالف است و نیازها و غایات فردی را در تحول اجتماعی، بی تاثیر می‌داند. (دورکیم, 1399, ص. 121)

[7] (دورکیم, 1399, ص. 56)

[8] (دورکیم, 1399, ص. 62)

[9] (دورکیم, 1399, ص. 121)

[10] (دورکیم, 1399, ص. 122)

[11] دورکیم موارد بیشتری را به عنوان قوانین مشاهده‌ی واقعیت نام می‌برد، لکن ما با توجه به بحث، این نکات مهم را برخی از جامعه‌شناسان بعدی، منکر آن می‌شوند را گزینش کرده‌ایم.

  • Oceanus

جان استورات میل، یک کتابی دارد که به فارسی ترجمه نشده است، این مطلب هم براساس چیزهایی است که پیتر وینچ در کتاب خودش در جان استوارت میل نقل کرده است.

 

منطق علم اجتماعی، مانند منطق دیگر علوم است و تنها تفاوت علوم اجتماعی، با دیگر علوم، پیچیدگی در موضوع علوم اجتماعی است. 

در علوم اجتماعی مانند دیگر، علوم قوانینی وجود دارد که بر طبق آن، می‌توان پدیده‌های اجتماعی را تبیین کرد. این قوانین، قوانین ذهن نام دارد. 

البته به دلیل پیچیدگی فوق العاده زیاد این قوانین، پیش‌بینی درست در علوم اجتماعی، بسیار سخت است. و غلط از آب در آمدن پیش‌بینی، دال بر غلط بودن داده‌ها یا محاسبات اولیه است. 

  • Oceanus

یکی از کتب مهم در علوم اجتماعی، کتاب ایده‌ی علم اجتماعی، نوشته‌ی پیتر وینچ هستش که من برای پایان نامه‌م مجبور بودم بخونم. این مطلب هم خلاصه‌ی دیدگاه پیتر وینچ راجع به پیش‌بینه. البته متن کتاب خیلی سخت بود و اطمینان ندارم که درست فهمیدم یا نه. علی ایّ  حال، برداشتم رو می‌نویسم:

  1. از نظر پیتر وینچ، بنیادی‌ترین مفاهیم بشری نیز در بافت اجتماعی  شکل می‌گیرند و زبان یک محصول کاملا اجتماعی است.
  2. از منظر وینچ، فعالیتی معنادار است که طبق قاعده باشد و قاعده، نوعی تعمیم است که در توسط واژگان، شکل می‌گیرد. (اگر واژگان عمومیت‌دار نباشند، درک تعمیم نیز برای بشر ممکن ممکن نیست.)
  3. نظم‌های علّی علوم نیز مبتنی بر همین قواعدی است که جامعه به آن شکل داده است.

نتایج:

  • پیش‌بینی علمی، به این معنا که قانون و نظمی مستقل از ادراک انسان‌ها وجود دارد، وجود ندارد. 
  • با توجه به قواعد نیز، پیش‌بینی قطعی معنا ندارد، چراکه هر قاعده‌ای با هر نتیجه‌ای سازگار است. 

 

 

پ.ن: اگر بخواهیم این مطلب را در فلسفه اسلامی پی بگیریم، باید به بحث "مفهوم کلی" رجوع کنیم. در فلسفه اسلامی، با ارائه‌ی دیدگاهی دیگر راجع به مفهوم کلّی، زیرآب دیدگاه وینچ را می‌زنند، لذا کل این مطالب بر هوا می‌رود!

  • Oceanus