تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

بایگانی
پیوندها

۶۴ مطلب با موضوع «جامعه شناسی» ثبت شده است

ایتا: جزیره یا نوار؟! (ق۱)

 

من از گذشته‌های دور نسبت به اکثر مسئولان بدبین بوده و هستم. در یکی دو سال اخیر هم این اندیشه را ذیل نظریه‌های اقلیت در جامعه‌شناسی پر و بال دادم و گفتم که مردم مذهبی، ولو اینکه فکر می‌کنند در اکثریت هستند، باید حالت اقلیت به خود بگیرند و مانند یک اقلیت تحت ستم و ظلم کنش‌گری کنند.

 

یکی از مواردی که باید بهش بدبین بود، ایتا است. و دقیقا چون چاره‌ای جز استفاده از ایتا نداریم، باید با احتیاط از آن استفاده کنیم.

 

وضعیت ایتا، شبیه آرمانشهری خیالی است که همه در آن خوشحال هستند اما درحال تبدیل شدن به مسلخ است. یعنی اوایل، شاید یک جای امنی برای مذهبی‌ها به شمار می‌آمد اما کم کم با مسدود شدن کانال‌های انقلابی و فیلتر شدن بعضی از اخبار، تقریبا مطمئن شدم که عده‌ای در پشت صحنه، در تلاش برای مدیریت مردم مذهبی هستند. البته این افراد لزوما مالکان ایتا نیستند و بحث فراتر از آن است.

 

لایحه‌‌ی اخیر دولت مبنی بر مقابله با اخبار کذب هم به نظرم برای کنترل بیشتر سکوهای داخلی خصوصا ایتا است. چون اکثر موارد این قانون، راجع به سکوهای خارجی اصلا امکان اجرا ندارد. یعنی این قانون، تقریبا فقط دست افراد داخلی را می‌بندد نه خارجی.

 

 

حتی اگر مثل من بدبین هم نباشید، نباید از این قانون طرفداری کنید: نتیجه خوشبینانه به این قانون این است که شکاف بین کاربران سکوهای داخلی و خارجی بیشتر می‌شود و در نتیجه دو قطبی موجود در جامعه، افزایش پیدا می‌کند.

  • Oceanus

 

 

مطلب زیر را با اقتباس از کتاب تکامل فرهنگی اینگلهارت نوشتم. 

 

در فضای نزاع برای بقا، نوعی بدبینی خصوصا نسبت بیگانه‌ها و تغییرات بر انسان‌ها حاکم می‌شود که کارکرد حفظ جامعه را دارد.

یعنی اگر جامعه‌ای، خطر نابودی را درک کند، دیگر نمی‌تواند به سادگی نسبت به پدیده‌های اجتماعی خوشبین باشد. چرا که با هر تغییری، احتمال نابودی خودش را می‌دهد.

 

از جمله ثمرات این نگاه، انجماد و ثبات فرهنگی جامعه است که جامعه را حفظ می‌کند.

 

در این شرایط، آنکه از تغییرات، خصوصا تغییرات بنیادین صحبت می‌کند، از منظر اجتماعی خائن تلقی می‌شود و باید نابود شود.

 

از جمله‌ی تغییرات بنیادین یا ارتباط با دشمن:

۱. تغییر ادبیات حماسی کشور از دینی-ملی به ملی محض.

۲. درخواست عفو زندانیان سیاسی.

۳. تثبیت عدم مقابله با بی‌حجابی، سگ گردانی و ... .

۴. درخواست مذاکره و ارسال پالس ضعف به دشمن.

۵‌. تبلیغ جایگزینی ساز و سلاح.

۶. ...

 

 

 

ادامه‌ی این روندها، درگیری داخلی در جامعه‌ی ایران را به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل می‌کند.

  • Oceanus

ابتدا نگاهی به وقایع چند روز گذشته:

 

جنگ آغاز می‌شود.

از همان روزهای اول، دولت از آتش‌بس صحبت می‌کند.

در مقابل، نیروهای نظامی از ضرورت ادامه جنگ صحبت می‌کنند.

رهبر مملکت از صلح تحمیلی صحبت می‌کند.

وزیر دفاع و برخی دیگر، از انبارهای پر از تسلیحات صحبت می‌کنند.

مسئولان دولتی از دست‌نخورده بودن ذخایر استراتژیک صحبت می‌کنند.

 

بعد از دوازده روز، اول صبح ناگهان می‌گویند آتش‌بس و انتظار دارند مردم اعتراض نکنند!

و دوباره همان بحث‌های نخ‌نمای خوارج و منافقان و جاسوسان موساد مطرح می‌شود.

ولی فقیه صحبت می‌کند و فضا آرام می‌شود.

 

 

حالا برگردیم به اعتراضات به آتش‌بس:

این اعتراضات کاملا عادی بود.

از نگاه بسیاری از مردم مذهبی، این دولت بی‌غیرت و احتمالا خائن است. لذا با سوء ظن به اعمال دولت نگاه می‌کنند.

 

نیروهای امنیتی و نظامی ما هم اگرچه مردم در جنگ به آن‌ها اعتماد دارند اما در صلح اعتماد ندارند. در انتخابات ۴۰۳ دیدیم که تمام نظام خرج آقای قالیباف شد، از رهبری تا سیدحسن نصرالله. بسیاری از سرداران ما از شهید سلیمانی تا شهید حاجی‌زاده و ... خرج آقای قالیباف شدند. نهایتا حدود سه میلیون نفر به این‌ها اعتماد کردند.

 

شورای عالی امنیت ملی هم در همین قضیه‌ی عدم ابلاغ قانون حجاب و جمع‌کردن متحصنین در جلوی مجلس نشان داد که هنوز مشکلات فراوانی دارد.(البته دومی کار زیرمجموعه شعام بود.)

 

 

حالا دولت و نیروهای نظامی و امنیتی ما، با این سرمایه‌ی اجتماعی اندک، چطور انتظار دارند که مردم در مقوله‌ی مهمی مثل آتش‌بس به آن‌ها اعتماد شود؟!

 

 

 

شاید اسرائیل هم روی همین سرمایه‌ی اجتماعی پایین حساب کرده بود. یعنی احتمالاً اسرائیل با خودش گفته بود که نماینده‌ی نظام، سه میلیون بیشتر رای ندارد، پس سرمایه‌ی اجتماعی نظام، خیلی کم است و از جهت اجتماعی، زمینه‌ی حمله مهیا است.

  • Oceanus

تحلیل روایت از آغاز جنگ تا آتش‌بس

 

تحلیل روایت، یک روش کیفی است که سیر روابط علی وقایع را به حالت داستانی و پشت سرم بیان می‌کند.

اسرائیل یک حمله سنگین و برق‌آسا به ایران می‌کند. بسیاری از مسئولان ارشد نظامی شهید می‌شوند و طبق اعلام نیروی انتظامی مازندران، نزدیک شش میلیون نفر فقط به مازندران قرار می‌کنند.

اما تحت مدیریت رهبری، نیروهای شهید، به سرعت جایگزین می‌شوند. مردم مذهبی که از این بعد به آن حزب‌الله می‌گویم هم با قدرت سرجای خود می‌مانند.

 

پس اولین و مهم‌ترین چیزی که جلوی فروپاشی کشور را گرفت، عامل دین بود و در ابتدای کار، بار اصلی جنگ روی دوش حزب‌الله بود.

 

در ادامه نیز درحالی مردم فراری‌ غالبا به کار و زندگی خود بازنگشته بودند، حزب‌الله تجمعات متعددی با رنگ و بوی مذهبی برگزار کرد.

مسئولان دولتی نیز به دلیل شرایط جنگی، ابتکار عمل را از دست داده بودند چراکه افکار و شعارهای این دولت، هیچ سنخیتی با فضای جنگی نداشت.

 

ادامه‌ی این فضا به ضرر دو دسته بود:

۱. اسرائیل که برتری میدانی خود در جنگ را از دست داده بود.

۲. دولت و جماعت غربزده و بی‌دین که هم از جهت جغرافیایی و هم از جهت عملی، به حاشیه رانده شده بودند.

 

در اینجا منافع دولت و این جماعت بی‌دین و غربزده و اسرائیل در یک راستا قرار گرفت، لذا به صورت شبانه و ناگهانی، با یکدیگر اعلام صلح کردند و حزب‌الله را در عمل انجام شده قرار دادند.

 

 

امت حزب‌الله ناراحت است، نه برای اینکه شکست خورد، بلکه به این دلیل که دو فتح بزرگ در داخل و خارج از کشور را از دست داد.

 

مفهومی به نام دفاع میهنی نیز مفهومی دروغین بود، چراکه بار اصلی جنگ روی دوش حزب‌الله بود.

بله این وسط بودند افرادی که علقه‌های مذهبی نداشتند ولی در راهپیمایی‌ها شرکت کردند و از جنگ حمایت کردند. اما این گروه در اقلیت بودند.

 

انشاالله در مطلب بعدی مجدد به مفهوم دفاع میهنی برمی‌گردم.

  • Oceanus

 

نمی‌دونم این آتش‌بس با موافقت رهبری بود یا نه.

ولی هرچه که هست، تبعات فرهنگی و اجتماعی فراوانی دارد، به گونه‌ای از صبح تا حالا به غیر از عراقچی، تقریباً هیچکس حرفی نزده.

تبعات داخلی آتش‌بس اینقدر سنگینه که اگر جام زهر هم نباشه، جام زهر ماریه که هیچکس نمی‌دونه چطوری سر بکشه.

  • Oceanus

 

ترامپ، رهبر معظم انقلاب را به ترور تهدید کرده است.

در شرایط فعلی ترور رهبری، فقط مانند بنزین، آتش جنگ را شدیدتر خواهد کرد و تغییری در روند جنگ ایجاد نخواهد کرد.

 

پیامد مهم دیگر این است رهبر جدید، در ابتدای کار، یک جنگ بزرگ را رهبری خواهد کرد و ابهت و کاریزمایی که شاید در طول بیست سال باید کسب می‌کرد را، طی چند روز یا چند ماه کسب می‌کند. یعنی آمریکا با دست خودش، یک رهبر مقتدر مسن را با رهبر مقتدر جوانی جابجا می‌کند که سال‌های سال‌، برای آن‌ها دردسر ایجاد می‌کند.

  • Oceanus

آل مسعود!

۰۹
خرداد

 

قاسمیان مگه چی گفت؟! به نظر حقیر هرچه گفت حق بود!

 

حالا فرضا حرف بدی هم زده باشه، این انفعال و دیاثتی که خیلی‌ها در داخل به خرج میدن، چه سودی داره؟! وقتی ما منفعل بشیم که عربستان جری‌تر میشه!

دلسوزی اکثر این حضرات برای منافع کشور هم اصلا قابل باور نیست. پس قضیه چیه؟

 

 

برای فهم واقعه باید طور دیگری نگاه کنیم:

اگر در وضع این دولت و اعضای اون و حامیانش دقت کنیم، بسیار شبیه آل سعود هستند. برای همین بهشون میگم آل مسعود!

 

رییس دولت که کاسب نهج البلاغه است. خیلی از حامیانش هم اصلا بویی از اسلام و انقلاب نبرده‌اند و عناوین دینی و حوزوی را غصب کرده‌اند.

 

 

الگوی عملی این دولت هم شبیه آل سعود است. هر دو، مسیر پیشرفت را در ارتباط با آمریکا و هضم شدن در جریان جهانی سازی می‌بییند.

 

خب این وسط تکلیف جریان‌های دینی اصیل چه می‌شود؟

طبق الگوی آل سعود، اول از جنبه‌ی قانونی این‌ها رو کنار می‌ذارن، صداشون هم که درآمد، یا می‌فرستند زندان، یا تبعید یا قتل.

 

ولی اولا علمای شیعه مثل جریان آل شیخ و وهابیت عربستان نیست و هشیار و بیدار است. ثانیا آل مسعود قدرت آل سعود را ندارد. لذا فعلا به فحاشی و توهین به علمای انقلابی اکتفا می‌کنند.

 

 

 

راهکار اصلی:

جنگ، جنگ اسلام و کفر است و قضیه‌ی حاج آقا قاسمیان، نوک کوه یخ است. هم آل سعود و آل مسعود را باید مفتضح و بی آبرو کنیم تا مردم فریب نخورند و در تله‌ی کفر و نفاق نیافتند.

 

 

 

 

 

+ چند وقتیه می‌خوام یک مطلبی راجع به شهید رییسی بنویسم، اما جمع نمیشه. انشاالله تموم که شد منتشر می‌کنم.

  • Oceanus

زن زندگی انقراض!

۲۴
ارديبهشت

زن زندگی، انقراض!

 

 

معادله خیلی ساده است:

 

زنان مذهبی، تشکیل خانواده می‌دهند و صاحب فرزند می‌شوند و در این شرایط احتمالاً بیش از میانگین هم صاحب فرزند می‌شوند.

 

 

زنان ولنگار یا بی دین هم یا اصلا ازدواج نمی‌کنند، یا اگر ازدواج کنند طلاق می‌گیرند یا اگر‌ طلاق هم نگیرند، نهایتا یک بچه می‌آورند.

 

 

نتیجه: 

جریان بی‌دین و ولنگار، هرچقدر هم که پول و قدرت و رسانه داشته باشد، به دلیل باروری‌ پایین، همیشه در خطر انقراض است.

این‌ها هر چقدر هم که تلاش کنند، به دلیل تفاوت در نرخ باروری، نمی‌توانند حریف جریان مذهبی شوند.

  • Oceanus

 

 

دو دسته از مردم هم هستند بر اساس احساست خودشون تصمیم می‌گیرند.

 

برخی بر اساس احساس دینی و برخی براساس احساس محرومیت.

یعنی دسته اول به سراغ فردی می‌رود که با روح دینی او سازگار باشد و دسته دوم به دنبال فردی می‌رود که روح زجر و سختی کشیده‌ی او را درک کند.

 

 

در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، به دلیل اختلاف بین جلیلی و قالیباف، همچین حضور یک روحانی و یک نهج البلاغه خوان در طرف مقابل، فضای تصمیم گیری برای جریان دینی سخت شد.

همچنین به دلیل خطابه‌ی ضعیف جلیلی و قالیباف در استفاده از ادبیات عدالت‌خواهانه و ظلم ستیزانه و برعکس، برتری نسبی پزشکیان نسبت به دو نفر دیگر، احتمالاً بخشی از این آرا هم یا وارد صندوق نشدند یا به سبد پزشکیان رفتند.

  • Oceanus

 

 

خرده فرهنگ روحانیت سیاسی، دیگر جریانی است که در چند سطح از جلیلی حمایت کرد.

روحانیت شیعی، علم‌دار انقلاب اسلامی و رهبر قیام بود، اما ساختارهای سیاسی جمهوری اسلامی به سمت مدرنیته رفتند و از دو سو، روحانیت را تحت فشار گذاشت.

در گام اول، تا حد امکان روحانیت از ساختار حکومت بیرون نگه داشته شدند.

 

در گام دوم، تلاش کردند تا همان بخش از روحانیت که داخل ساختار حکومت بود، اخته و بی‌خاصیت شود.

 

 

راه برون رفت از خطر برای روحانیت این بود که سراغ نامزدی برود که با ساختار غالب در تضاد باشد و در خلال این تضاد، نفوذ خود را افزایش بدهد. برای این کار، جلیلی بهترین گزینه بود.

علت دیگر توجه به روحانیون به جلیلی، سنتی‌تر و بنیادگراتر بودن جلیلی است.

 

در مقابل، قالیباف شخصیتی مدرن‌تر داشت و به نوعی نماینده‌ی ساختار به حساب می‌آمد.

از جمله تجارب ساختاری اخیر روحانیت، مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در قم بود که حقیر هم چند ماهی در آن فعالیت داشتم و حس بنده این بود که ما رو فرستادن دنبال نخود سیاه!

 

در انتخابات ۹۶ رییسی هم شخصیتی خلاف ساختار به حساب می‌آمد و حمایت تمام قد روحانیت را پشت سر خود داشت. اما در انتخابات ۱۴۰۰، بخشی از روحانیت از رییسی جدا شد و به جلیلی پیوست چراکه رییسی را نماینده‌ی ساختار می‌دید. و به نظر بنده این بخش درست می‌دیدند، زیرا وقتی رییسی آمد، آن طور که باید و شاید به جایگاه روحانیت توجه نشد.

 

 

در انتخابات بعدی هم اگر ساختار حکومت جلیلی را مصادره کند، احتمالاً بخش از روحانیت که الان موافق جلیلی هستند، مخالف او شوند.

  • Oceanus