تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

بایگانی
پیوندها

۸ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

 

من خودم فرم عضویت در کردم.

دوستانی که وبلاگ بنده رو هم دنبال می‌کنند، می‌دانند که از جهت فکری در مسائل اقتصادی، طرفدار دیدگاه‌های این حزب هستم.

 

اما:

 

به نظرم در مسائل فرهنگی نسبتا تعطیل هستند.

لذا امیدی ندارم که بتوانند یک حزب جریان ساز بزرگ و قوی بشوند، مگر اینکه تحولی از حیث فرهنگی پیدا کنند.

  • Oceanus

 

چندسال پیش یه دیدم: خدای جنگ!

یه خانومه بود که در اصل، از نژاد لشکر دشمن بود، ولی با انسان‌ها همکاری می‌کرد.

این خانومه، وسط جنگ، وقتی دید شکست انسان‌ها و کشته شدن پادشاه قطعی شده، خودش پادشاه رو کشت. اینطوری خودش رو سفید کرد و به لشکر دشمن پیوست.

 

 

حالا قضیه تسخیر لانه جاسوسی رو میشه اینطوری بازخوانی کنیم:

سفارت آمریکا دیر یا زود تسخیر می‌شد.

یه سری جاسوس و غربزده که بین انقلابی‌ها بودند، برای سفید کردن خودشون:

اولا به لانه جاسوسی حمله کردند تا بگویند که خیلی انقلابی هستند.

ثانیاً اسناد و مدارک جاسوسان ایرانی را حذف کردند.

ثالثا مدیریت صحنه را تا حدودی به دست گرفتند.

 

 

با گذشت‌‌ها سال از این واقعه و تحمل سال‌ها نفاق و دو رویی، چند وقت یکبار یاد دوران حضور قیم و ولی نعمت خود در ایران می‌افتند و از واقعه‌ی تسخیر لانه جاسوسی، ابراز پشیمانی و ندامت می‌کنند.

  • Oceanus

 

قضیه اینه که دشمنان داخلی و خارجی، هی میخوان آتش جنگ و اغتشاش رو روشن کنند ولی از طرف دیگه، به طور مداوم، در رسانه‌ها، خبر جنگ و اغتشاش هم پخش میشه، در نتیجه مردم آمادگی و مقاومت خودشون رو می‌برند بالاتر و جنگ اغتشاش نمیشه.

 

شبیه این داستان مشهور شدیم:

 

 

«کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...»

  • Oceanus

 

منظور بنده از نظام، همان نظام کذایی است که تصمیمات خود نظیر برجام را به رهبری و ملت تحمیل می‌کند.

این نظام کذایی، قبلا معقول‌تر رفتار می‌کرد و حداقل حفظ ظاهر می‌کرد.

 

اما الان هرچقدر دو دو تا چهار تا می‌کنم، هیچ چیزی جز براندازی جمهوری اسلامی ایران، توسط اینها به ذهنم نمی‌رسه.

 

 

وضعیت طوریه که انگار کشور داره می‌ره به سمت دره، بعد این‌ها، به جای اینکه ترمز بگیرند، دارن گاز میدن!

 

خودشون هم می‌دونن اوضاع افتضاحه ولی ادامه می‌دهند. با این دست فرمون که در پیش گرفتند هم قطعا در انتخابات آتی رای نخواهند آورد.

 

این رفتار دیوانه‌وار نشانه‌ی چیست؟!

 

پاسخ: شاید بشه گفت که نظام کذایی، دیگر راه برگشتی برای خود نمی‌بیند، چراکه همه‌ی پل‌های پشت سر خود را خراب کرده‌اند. دیگر مسیر جز خرابکاری برای آن‌ها باقی نمانده است: 

با آمریکا قرار مذاکره مستقیم می‌گذارند ولی ویتکاف نمی‌آید!

سی اف تی تصویب می‌کند.

مفسدان را رها می‌کند.

دلار را رها می‌کند.

فساد و فحشا را رها می‌کند و ... .

 

نه دنبال آبادانی دنیای مردم هستند و نه آخرت!

  • Oceanus

 

تکلیف کاروان صمود، از همون موقعی که گفتن ایرانی‌ها نیایند روشن بود! چون اینها از مرگ می‌ترسیدند.

 

اگر دیدید چند وقت دیگه، تورهای تفریحی برای تجربه دستگیری واقعی توسط صهیونیست‌ها راه افتاد تعجب نکنید.

 

مسیر قدس از کربلا می‌گذرد نه دریا!

 

 

نظر شما را به خاطره‌ای از شهید نواب صفوی جلب می‌کنم:

 

 

«محمدمهدی عبدخدایی ضمن نقل خاطره نواب صفوی از این کنگره، ماجرایی را در خصوص حضور او در مرز اردن و اسرائیل از زبان مفتی اعظم سوریه شیخ حسینی روایت می کند که جالب توجه است. شیخ حسینی این ماجرا را در دیدارش با محمدمهدی عبدخدایی، سال ۶۰ و زمانی که برای شرکت در جشن های انقلاب دعوت شده بوده، نقل کرده است. مفتی اعظم سوری آنقدر متاثر از شخصیت سیدمجتبی نواب صفوی در همان مدت کوتاه بوده که در این دیدار می گوید:«بعد از قرون اول هجری، شهیدی به عظمت نواب صفوی در تاریخ وجود ندارد». و بعد چرایی‌اش را به محمدمهدی عبدخدایی از اعضای فدائیان اسلام اینطور توضیح می دهد:«روزی که نواب صفوی به بیت المقدس آمد، من نوجوان بودم نام نواب صفوی را شنیده بودم و می دانستم که در خاورمیانه غوغایی بیا شده و مرحوم نواب پرچمدار مبارزات مذهبی سیاسی در ایران است. دلم می خواست این شخص را ببینم به همین جهت از سوریه به اردن رفتم. (به نظرم می آید که می گفت با پدرم یا با یکی از خویشانم) در مؤتمر (کنفرانس) همراه بودیم. در یکی از روزهایی که جلسة مؤتمر تمام شده بود به عنوان بازدید مرز اردن و اسرائیل، به مرز در بیت المقدس رفتیم . آن روزها بیت المقدس به دو قسمت تقسیم شده بود و مثل امروز نبود که تمام آنجا دست صهیونیستها باشد، نیمی از آن دست اردن بود و نیم دیگر دست اسرائیل.

 

فرمانده نیروهای اردنی «گلوب پاشا» بود. گلوب پاشا معروف به طرفداری و هواداری از انگلیس بود. حدود چهل نفر از اعضای مؤتمر در این بازدید بودند، مرحوم شهید «سید قطب»، استاد «حسن الهضیبی»، «دکتر سعید رمضان»، استاد «محمد محمود صواب» و از رجال سیاسی آن روز که مبارزه میکردند، آقای «احمد سوکارنو» -که بعدها رئیس جمهور اندونزی شد- اینها هم در مؤتمر شرکت کرده بودند. وقتی به مرز رسیدیم در آن طرف سیم خاردارها مسجد مخروبه ای در تصرف اسرائیل باقی مانده بود.

 

با دیدن این منظره، مرحوم نواب صفوی روی تخته سنگی پرید و گفت: «دوستان آماده هستید برویم و در آن مسجد که در اشغال اسرائیلیها و صهیونیستهاست نماز بخوانیم؟» او چنان با هیجان صحبت کرد که همه لبیک گفتند و نواب صفوی سیم خاردار را با دست و پایش پایین کشید و هر چهل نفر عبور کرده و رفتیم در آن مسجد به امامت نواب صفوی نماز جماعت خواندیم و برگشتیم. از احمد سوکارنو نقل می کرد، بعد از اینکه دو رکعت نماز تهیت در مسجد خواندیم و برگشتیم، گفت این پسر پیغمبر فکر نکرد اگر یک سرباز اسرائیلی با مسلسل هایی که دستشان بود ماشه را می چکاند همه ما هم کشته شده بودیم چون به سرزمین اشغالی قدم گذاشته بودیم نواب صفوی در جواب او لبخند ملیحی زد و گفت: «اتفاقاً آرزویم این بود که در اینجا شهید بشویم، ما نماینده ملتهای مسلمان منطقه هستیم، در حالی که دولتهای مسلمان منطقه مزدور هستند و ملتهای مسلمان منطقه را در خواب فرو برده اند و هنوز نمی دانند در این قسمت از دنیای اسلامی چه فاجعه ای اتفاق افتاده. دلم می خواست یک سرباز اسرائیلی ماشه را می چکاند و همۀ ما شهید می‌شدیم، شاید ملتهای اسلامی تحریک میشدند و با شهادت ما علیه اسرائیل قیام می کردند. »(منبع: پانزده خرداد، مجله بهار ۱۳۸۹، شماره ۲۳ به نقل از قدس آنلاین)

  • Oceanus

 

یک حقیقت تلخ در جامعه‌ی وجود دارد:

دلار صد تومنی با دلار یک میلیونی برای بخش زیادی از جامعه فرقی ندارد.

 

با دلار صد تومنی، بخش زیادی از جامعه ( تقریباً کسانی که زیر ۱۵ ت حقوق می‌گیرند) فقط باید به فکر سیر کردن شکم و اجاره و برخی امور بسیار ضروری باشند.

پس‌انداز، تفریح و مسافرت تقریبا از مخارج این بخش از جامعه حذف شده است.

 

راه حل اساسی برای مشکلات اقتصادی، دلار زدایی است که این دولت به آن اعتقاد ندارد.

 

نتیجه‌: احتمالاً تنها شاهد افزایش کالابرگ و یارانه اقشار کم درآمد خواهیم بود.

  • Oceanus

 

سخنان دیشب مقام معظم رهبری، کاملا حکایت از تقیه‌ی ایشان در بیان مواضع داشته است.

 

از این به بعد، بچه‌های انقلابی باید آتش به اختیار کار خودشان را بکنند و به حمایت و تایید رهبری نسبت به دولت کاری نداشته باشند مگر اینکه برایشان اثبات شود که تقیه در کار نیست.

  • Oceanus

🔵 کاش شرایطی ایجاد میشد تا در سفر نیویورک، مسعود پزشکیان با ترامپ دیدار کنه

 

🔹تنها بهانهٔ باقی‌مانده که دستمایه غربزدگان و خائنین سیاسی برای بهبود اوضاع هست فقط همین یک دیداره 

 

🔹این جماعت توانایی این رو دارن که سر همین یک بهانه،

تا صد سال ادعا کنن که اگر پزشکیان با ترامپ دیدار می‌کرد دلار میشد ۳هزارتومان و تورم به صفر نزدیک میشد... 

 

 

•● صدای انقلاب را از اینجا بشنوید ●• 

@H_enghelab

 

 

 

 

پ.ن: این کانال حجره انقلاب، کانال خوبیه. اگر دوست داشتید دنبال کنید.

قبلا مطالبش تندتر بود، یه مدت بستنش. اخیرا که باز شده، کمی ملایم‌تر شده.

  • Oceanus