مکتب حاج قاسم و مکتب مارکس
پارسال که دکتری قبول نشدم گفتم بذار امسال بخونم، ان شاء الله قبول بشم.
الان مشغول نظریات مارکس هستم.بعد از گذشت یک قرن، هنوز توصیفات زنده و دقیقی داره. حقیقتا بعضی جاها به این دانشجوهای مارکسیست حق میدم. بعضی از جملاتش مثل چهل حدیث امام خمینی (ره) آدم رو تکون میده. بعضی از توصیفاتش از سرمایهداری، متاسفانه توصیف دقیقی از جامعهی ما هم هست.
بگذریم.
من قبول دارم حاج قاسم یک قهرمان بزرگ و یک شخصیت مثبت و سازنده برای جهان بوده است ولی متوجه نظریهی اجتماعی حاج قاسم نمیشم. منتظرم این همایشها و تولیدات نظری مربوط به مکتب حاج قاسم تمام بشود تا خروجی آنها را ببینم.
نمیدونم ولی حدس میزنم منظور حضرت اقا از مکتب حاج قاسم یک مکتب فکری جدید نبود. بلکه یک مکتب آموزشی بود. یعنی ایشون یک نمونهی اعلا از کسی بود که میشه ازش الگوبرداری، تبعیت و پیروی کرد:
او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود. ۹۸/۱۰/۱۳
حالا از اینم بگذریم.
من اینجا نقد دارم. یک شخصیت نظامی که بخش زیادی از افکار و افعالش به دلیل شغلش پنهان و مخفی بوده است و الان راویان و مفسران فراوانی پیدا کرده است، چگونه میتواند یک الگوی خوب و کارآمد باشد؟!
جمعبندی من:
ما یک جامعهی به شدت تهی از اندیشه داریم که اصلا قدرت درک مفاهیم عمیق و دقیق را ندارد.
حاج قاسم یک الگوی ساده و قابل هضم برای این جامعه است که مردم آن را درک کردهاند و پذیرفتهاند.
این الگوی ساده، قابلیت تبلیغ و ترویج هم دارد. چی از این بهتر!؟
این الگو باید به عنوان یک مکتب آموزشی، تبلیغ و ترویج شود.
به دلیل ابهام در افکار و افعال که بالاتر گفتم،هر کسی هم این وسط بهرهی خودش را مبرد. یکی پای گلشیفته فراهانی را باز میکند و دیگری او را اهل مذاکره نشان میدهد. البته اشکالی ندارد. با همهی اینها، باز هم این مکتب میتواند عامل وحدتی برای حفظ جامعه باشد.
یعنی اون ابهامی که اون بالا گفتم، نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست.
اگر قرار بود افکار و اعمال حاج قاسم روشن شفاف باشه، قطعا الگوی خوبی نمیشد. چون خیلیها قبولش نمیکردن.
- ۰۰/۱۰/۱۰
- ۱۳۲ نمایش
تحلیل معقول و منصفانه و واقع بینانه ای بود
احسنت احسنت