مقایسه شاه، روحانیت و جریان روشنفکری ایران و مراکش
بی توجهی محمدرضا شاه به دموکراسی و حق مردم موجب شد که همه جریانهای مخالف شاه متحد شوند و شاه سقوط کند. اگر شاه ایران به مجلس احترام میگذاشت و جریانهای روشنفکری وارد چرخه قدرت میشدند، هیچگاه انقلاب اسلامی با رهبری روحانیت شکل نمیگرفت.
اما این داستان یک درس عبرتی برای دیگران داشت. حکومت شاهنشاهی مراکش تصمیم گرفت خود را محدود کند و با روشنفکران سکولار متحد شود تا جریان مذهبی قدرت پیدا نکند. (https://www.independentpersian.com/node/300001
البته تمام مطالب این لینک مورد تایید بنده نیست.)
بعدش روحانیت ایران چه کرد؟ ایران از جریانهای آزادیخواه مراکش حمایت کرد. البته اینکه حمایت ایران در چه سطح است، واقعا معلوم نیست ولی در رسانههای غربی، متهم اصلی تسلیح جبهه پولیساریو که حدودا نصف مساحت مراکش رو در اختیار دارد، ایران است. فایده این حمایت در هر سطحی که باشد این است که نشان دهد سلطنت مشروطه، الگوی موفقی برای جهان اسلام نیست و جمعیتی در حدود نیم میلیون، میتوانند نصف یک مملکت را از کنترل پادشاه خارج کنند.
کار دیگری که در ایران صورت گرفت، این بود که از طریق انتخابات بخش اعظم روشنفکران وارد چرخه قدرت شدند و در نتیجه مخالفین اصل حکومت در اقلیت قرار گرفتند.
اگر میخواهید ارزش جمعیت چندین میلیونی مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابآتی را بفهمید کافی است به مراکش نگاه کنید. یک جمعیت نیم میلیونی میتوانند نصف مملکت را از کنترل حکومتی که ۳۷ میلیون جمعیت دارد خارج کند. اینها نشان میدهد که شاید خیلی از مردم موافق جمهوری اسلامی نباشند اما مخالفین جدی جمهوری اسلامی در اقلیت محض هستند.
چه تحلیل جالبی کردید!
یه چیز جالب هم بگم. خب من پدرم چند سال در مراکش فعالیت دیپلماتیک انجام داد و حدودا یک سال بعد از اینکه که پدرم به ایران برگشت، مغرب (مراکش) با ایران قطع رابطه کرد اما نه به این دلیل که گفتید و شاید از اون مقاله خوندید (من نگاه نکردم چون فیلترشکن نداشتم)
ولی فارغ از دلیل اصلی قطع رابطه، حتی اون زمان هم چنین اتهامی (مساله سلاح منظورمه) به ایران زده نشد تا جایی که من یادمه.
احساس میکنم این اتهام رو بعد از حدود ۱۵ سال دارن به ایران میچسبونند.
واقعا برام جالب شد. باید از پدرم بپرسم.