تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

پیوندها

 

۱. جمعیت ایران به سمت پیری می‌رود و میانگین جمعیت مردم ایران ظاهراً از ۳۲ سال عبور کرده است. از نظر جمعیت‌شناسی سیاسی، هرچه جامعه پیرتر شود، امکان انقلاب کمتر می‌شود.

دولت پزشکیان به نوعی نقش سوپاپ اطمینان را بازی می‌کند تا جامعه‌ی ایران پیرتر شود و احتمال انقلاب به حداقل برسد.

همچنین با افزایش سن، میزان مشارکت در انتخابات نیز افزایش پیدا می‌کند.

 

۲. یکی از مشکلات اصلی براندازان در اغتشاشات ۱۴۰۱، فقدان رهبری قدرتمند بوده است.

با حضور اصلاح طلبان در قدرت، رهبران بالقوه فعلی، تحت فشار امور اجرایی و در جایگاه پاسخگویی قرار می‌گیرند و احتمالا جایگاه آنان بیش از پیش مخدوش می‌شود و این مشکل جریان برانداز، امتداد می‌یابد.

 

۳. علیرغم همه‌ی تلاش‌های دولت رییسی، در وضعیت فعلی مشکلات عمیقی داریم و این مشکلات گریبان دولت پزشکیان را خواهد گرفت.

 

از مطالب برخی نویسندگان جریان غربگرا نیز چنین بر می‌آید که تازه فهمیده‌اند در چه مخمصه‌ای افتاده‌اند.

 

۴. با توجه به مخمصه‌ای که دولت پزشکیان در آن افتاده است، آن‌ها نیازمند یارگیری فراوان هستند اما با توجه به مواضع شخص پزشکیان و افرادی مانند ظریف، جریان اصیل مذهبی به سمت پزشکیان نخواهد رفت و شاهد هستیم مذهبی‌هایی که تا کنون سعی می‌کردند وسط بازی کنند، اندک اندک به پزشکیان می‌پیوندند.

نتیجه آنکه صحنه‌ی نبردهای اجتماعی در حال آشکارتر شدن است.

 

به نظرم دوران پزشکیان، بهترین دوره زمانی برای ضربه زدن به جریان باطل است. جمع براندازان و منحرفان و محرمات امنیتی و صورتی‌ها و منافقان و... جمع است.

 

 

نتیجه آنکه پیروزی پزشکیان اگرچه احتمالاً موجب ضربه‌های اقتصادی فراوانی به کشور می‌شود اما ثمرات فرهنگی و معرفتی فراوانی برای جامعه می‌تواند داشته باشد. با این اوصاف به نظر من عملکرد شورای نگهبان چندان بد هم نبوده است. البته این صرفا یک فرضیه است و سنجش صحت آن، توسط انتخابات بعدی معلوم می‌شود.

 

#جمعیت_شناسی_سیاسی

نظرات (۵)

جایی از متن فرمودید فلانی ها «تازه» فهمیدن تو چه مخمصه ای افتادن

به اونش کار ندارم که چقدر این گزاره درسته یا نه، چون عدم علاقه و اعتمادم به غرب گراها همون قدریه که به شرق گراها بی علاقه و اعتمادم؛ روی صحبتم اما با خود شماست:

شاید (۵۰-۵۰) اونا فهمیده باشن تو چه مخمصه ای گرفتار شدن اما شما هنوز حتی یک درصد هم متوجه نشدید اوضاع نظام (بدون حمایت دستگاه ضد شورش و سرکوبش) چقدر بی ریخته و هنوزم فکر میکنید تو بازه خرداد تا مهر ۶۰ و نماز جمعه سال ۶۶ هستیم و مخالفین حکومت اندک هستن (به قول هاشمی: نیم درصدن) و هر مساله ای هست صرفا محدوده به مسائل تئوریک و دعوای رییس جمهور و نخست وزیر و مجلس و امثالهم؛ هنوز فکر میکنین شرایط به سادگی یه سری اختلافات محدود بین موسوی و ولایتی و تفسیر متفاوت رییس جمهور وقت و رهبر وقت از حدود اختیارات حکومت اسلامیه...

واقعا نمیدونم دیگه به چه زبونی و چه شکلی بگم تا متوجه بشید اصلا الان دعوای احزاب و جریانات مورد تایید داخل نظام (به قول رهبری: دعوای خانوادگی) موضوع فرعی و مستحب قضیه است و موضوع اصلی جای دیگه است و پرداختن و حل کردن اون موضوع واجب تره. الانم مطمئنم تنها واکنشتون اینه که اونا صورتی هستن، شرف ندارن، اغتشاشگرن، تحت تاثیر جو و رسانه ان، سواد ندارن، فلانن و بهمانن و الی آخر و به همین سادگی با حداقل توجه و اعتنایی، از کنارش رد میشید.

به خدای محمد قسم، به ولایت علی قسم، به مظلومیت حسن و به خون حسین و به دست بریده عباس قسم، یک بارم که شده راه رضای خدا، چشماتون رو باز کنید و جایی دورتر از جلوی بینی (منافع حزبی و گروهی تون) رو هم ببینید؛ امروزی که روزشه چشمتون رو می بندید و موقعی که دیگه گوش شنوایی براتون نیست همین امثال شما میگید «مردم حق دارند معترض باشند اما این راهش نیست»! امروز باید اعتراضشون شنیده بشه تا پس فردا با هر بهونه ای خیابونا میدون جنگ نشن؛ نه این طوری که شما وقتی مملکت آرومه سرتون رو تا زانو فرو کنید تو برف و وقتی اتفاقی می افته یه طوری با تعجب به هیاهوها نگاه کنید (آرشیو تک تکتون تو اون روزا قابل دسترسه و هیچ کدوم پاسخی جز فحاشی، تمسخر و تعجب ارائه نکردید) که کسی ندونه فکر میکنه شما قبلا دل به دل مردم دادی ولی حالا این طوری جواب دادن بهت!

شهریور ۴۰۱ رو مرگ مهسا امینی استارت نزد، اون فقط جرقه اش بود، (جرقه اش میتونست هر چیزی باشه، حتی کم اهمیت تر از ارشادگاه گشت ارشاد) انبار باروت دقیقا لا به لای همین کلمات بی توجه شما و رفقا و بزرگتراتون قرار گرفته... همین جایی که وقتی هر حرفی زده میشه میگن الان وقتش نیست، دشمن شادمون نکنید، هیس هیس الان تو برهه حساس کنونی هستیم و چنین و چنان...

کاش متوجه حرفم بشید که این حکومت خون بهای انقلاب ۴۵ سال پیش همین مردمه و با این ندونم کاری ها دارید خون و عمر و انرژی مردم همین کشور رو هدر میدین و رسما پاس گل میدین به امثال رضا پهلوی که تا همین دی ماه ۹۶ حتی خودشم خودشو جدی نمی گرفت اما الان با هر کی حرف میزنی میگه جمهوری اسلامی اگه بره، قطعا پهلوی بر میگرده و علنا داره با شتاب محسوسی خودش رو به عنوان رهبر اپوزوسیون جا می اندازه، اونم رهبری که شاید الان هنوز وزن کافی رو نداشته باشه اما همون طوری که ۷ ساله از «ولیعهد سایق» به «رضاشاه دوم» صعود کرده، بعید نیست چند صباح دیگه صدای چکمه های پدربزرگش دوباره تو همین تهران بپیچه...

این رو نه اینترنشنال و صدای آمریکا و چه و چه باعثش شدن، نه فضای مجازی (که به قول شماها وله) و نه بی حجابی (یا به قول شماها فواحش)، بلکه این رو نشنیدن های آقایان و خانمهای راس هرم همین حکومت و حامیانشون باعث شدن... اصلا خبر دارید همین الان درصد تکان دهنده ای طرفدار ساواک شدن و معتقدن حق با ساواک بوده و حتی بعضیاشون پا رو فراتر گذاشته و معتقدن باید از ساواک تجلیل هم میشده چون جماعتی خطرناک رو کشته و شکنجه میکرده؟ متوجه سنگینی این نگاه و تفکر هستید؟ یا هنوز فکر میکنید ۹۸.۲ درصد مردم همونی ان که فروردین ۵۸ بودن؟

چشمتون رو باز کنید، گوشتون رو باز کنید، فکرتون رو گسترش بدید و دنبال راه های عملی و مفید بگردید...

پاسخ:
سلام
اولا بگم که من مسئولیت رسمی در جمهوری اسلامی ندارم. امیدوارم به این نکته توجه داشته باشید.
اگر حرفی می‌زنم، از باب مسئولیت شرعی و اخلاقی خودمه.
ثانیا به هیچ وجه هم فکر نمیکنم که وضعیت الان مثل اول انقلاب است.
من من خودم رو تقریبا با این جمعیت 13.5 میلیونی که به جلیلی رای دادن تقریبا همفکر می‌دانم.
وضعیت بدتر شده می‌دونم.
نقص هست. مشکلات هست. ضعف هست. اما من چه می‌توانم بکنم؟!
من به عنوان یک فرد عادی چه می‌توانم بکنم؟!
من با توجه به توان محدود خودم، یک برنامه محدود تعریف می‌کنم و سعی می‌کنم آن را محقق کنم.


من اگر‌ مسئولیتی در جمهوری اسلامی داشتم قطعا به گونه دیگر عمل می‌کردم اما چه کنم امثال بنده را نیز بعضی جاها که خواستم راه ندادند.
چندبار سعی کردم مجوز رسانه رسمی، مجوز موسسه فرهنگی رسمی بگیرم اما ندادند. شاید باورت نشه، اما از یک کانون مسجد هم محترمانه من را بیرون کردند. در پایگاه بسیج هم من را نخواستند!
من در حد بضاعت محدودم، سعی می‌کنم جریان مذهبی را اصلاح کنم. خصوصا با جریان نفاق بجنگم. 

یک واقعیتیه که حکومتها خودشون اسباب سقوط رو فراهم میکنن و دیگران (انقلابها، کودتاها، جنگها، اشغالگریها و غیره) فقط حکم تیر خلاص بعد از اجرای تیرباران رو ایفا میکنن (مثلا شاه از ۱۵ خرداد همه چیز براش تموم شده بود، منتها انقلاب ۵۷ یه سره اش کرد) ولی در هیچ کجای تاریخ هیچ حکومتی رو سراغ ندارم که این طور خودش با شیبی بسیار تند زمینه سقوطش رو آسفالت کنه و با آغوش باز به سمتش بره.

از هر منظری شما نگاه کنی می بینی این حکومت استاد تام و تمام فرصت سوزی و ایجاد دافعه و حذف تک تک ستون های قدرتش شده و این موضوع واقعا آدم رو به اینجا میرسونه با صدای بلند بگه «خودش دوست داره سقوط کنه، من چرا دارم حرصش رو میخورم؟». میدونم الان شما احتمالا میگید نظام دلش نمیخواد سقوط کنه (قطعا پای حرف نظام بشینی هم اینو نمیگه) اما رفتارهایی که داره سر میزنه کاملا مفهومش اینه که هیچ رغبتی به بهتر کردن شرایط بقای خودش نداره و هنوز فکر میکنه با سرسختی نشون دادن و بسته نگه داشتن مشتش، به قول خودش میتونه جلوی بدخواهان بایسته! در حالی که عملا داره خودکشی میکنه.

الان شما نگاه کنی صداوسیمایی که یک زمانی سریالهاش (مسافری از هند، زیر آسمان شهر، شبهای برره، خط قرمز و دیگران) بنا به امار خود سازمان مخاطب ۹۶ درصدی داشتن حالا به جایی رسیده که بعد از ۲۰ سال، پر بیننده ترین سریالش بازم به استناد آمار خودش، کلا ۲۹ درصد بیننده داره و بقیه آثارش زیر ۱۰ درصد مخاطب دارن! این تازه کوچیک ترین بخش از سرمایه های سوخته و نابود شده این حکومته؛ ظرفیت مساجد، ارتباطات، اینترنت، افکار عمومی و چه و چه و چه که دیگه مشخصه تا چه حدی ریزش داشته و هنوزم قصدی برای جبرانش نیست. همچنان میاییم حرف از این میزنیم که بابا فلان سرمایه ملی داره هدر میره، داره غش میکنه سمت مخالفین، داره از ایران میره و فلان، بند میکنن به چه میدونم حجاب و استوریش تو فلان مقطع و... و به راحتی هولش میدن سمت مخالف خودشون و برای خودشون دشمن سازی میکنن، به همین سادگی! یا حتی از بین مردم عادی خیلی ساده دشمن سازی میکنن! مثلا سپیده رشنو چه دلیلی داشت اون طور برخورد سنگین باهاش بشه که حالا این طور بخواد قد علم کنه؟ در حالی که میتونست اصلا از ابتدا طور دیگه باهاش رفتار بشه و اصلا فیتیله اش روشن نشه جای اینکه به این مشعل فعلی بدل بشه! یا حتی مسیح هم همین طور و آدمای دیگه.

حکومتی که استاد دشمن سازی شده، اسطوره قتل سرمایه های خودش شده، بی نظیر در تندتر کردن سراشیبی سقوطش شده رو واقعا نمیتونم درک کنم... رهبری که چند سال پیش توی استفتائات خودش بر میگرده میگه رای سفید حرام است اما سال ۴۰۰ برمیگرده میگه نه لزوما معنای بدی نداره و صرفا رای دهنده آدم مورد علاقش رو پیدا نکرده، میدونی چه سیگنالی به مخاطب میده؟ سیگنالش اینه که لازم باشه هر حرامی برای حفظ نظام قابلیت مباح شدن داره و اگه پس فردایی دیدید سرو مشروبات الکلی آزاد شد هم تعجب نکنید! این یعنی نه تنها قشر غیرمذهبی و حتی بدون مذهب رو از دست دادی بلکه تلاش داری قشر مذهبی که اصلی ترین زمینه اجتماعیت هستن رو هم با دست خودت از دست بدی! انصافا کجای دنیا و تاریخ دیده شده یه حکومتی حتی بخواد پایه ای ترین حامیان خودش رو هم پس بزنه؟ الان همین کارشناسان مافوق تندرویی که تلویزیون میاره رو حتی قشر سوپر مذهبی هم باهاشون زاویه دارن و برنامه هاشون رو نگاه نمیکنن! خب این یعنی چی؟ یعنی دشمن کردن حامیان جانی و دلی خودت با خودت!

همین حکومتی که زمانی فقط رای نفر پیروز انتخاباتش ۲۵ میلیون بود الان به جایی رسیده که کل رای هاش به زحمت ۲۵ میلیون میشه و تازه شائبه مضرب ۳ رو هم درست یا غلط پشت سرش داره...

همه اینا رو گفتم که بگم برخورد حکومت و حامیانش (حتی حامیانی مثل شما که درک بهتری از جامعه دارید ولی هنوزم درک کاملا صحیحی حساب نمیشه) با همه اقشار مردم باید تغییر کنه؛ تا مادامی که این قضیه رخ نداده این سیر نزولی سال به سال شدیدتر و تندتر میشه و به جایی میرسیم که چند سال بعد همین شما همین جا دم از مخالفت و حتی دشمنی باهاش میزنید. رابطه حکومت با مردم باید از بالا به پایین اصلاح بشه، نه اینکه مردم از مشرق حرف بزنن و حکومت چون در یک جزیره جداییه از مغرب جوابشونو بده و به قول ضرغامی نه ما حرف اونا رو بفهمیم و نه اونا حرف ما رو! حکومتها برآمده از خواست و معدل جامعه هستن، برعکسش وجود نداره و اگه باشه محکوم به سقوط حتمیه؛ شاید چند صباحی بشه به زور تیر و تفنگ و زندان و اعدام و فیلترینگ و گشت فلان و ترسوندن از سوریه شدن، حکومت رو پیش برد اما این قطعا یه کار دائمی نخواهد بود و یه روزی بالاخره بی اثر میشه.

تا مادامی که نگاه حکومت به مردم، گوسفندانی نیازمند چوپانه و نگاه حامیان حکومت هم اینه که مردم منحرف و فاحشه و هیز و نادونن و ما موظفیم اصلاحشون کنیم، این رو در رویی حکومت با مردم ادامه دار خواهد موند (اشاره به پاراگراف اول که حکومتها خودشون اسباب سقوط فراهم میکنن) و آخر سر هم این مردم هستن که کار رو یک سره میکنن و فاتحه حکومت رو میخونن...

میدونم حرفام تند بود ولی واقعا کاش یه آدمی که برعکس من، علیه السلامه و حکومت حرفشو میشنوه اینا رو به گوش یه نفر از ارکان حکومت برسونه؛ با این منوال خیلی طولی نمیکشه روزی رو ببینیم که انتخابات ها مثل زمان شاه، فرمایشی و نمایشی بشن، احزاب بله قربان و چشم قربان بشن، حکومت یک سال بعد از جشنای ۲۵۰۰ ساله تازه یادش بیفته که مردم دعوت نبودن و هر کاری حکومت بکنه (حتی درست ترین کارها) رو مردم به این دید نگاهش کنن که اینا فقط فکر خودشونن و اصلا منفعت مردم براشون تعریف نشده...

منی که آدم عادی ام اینا رو کاملا از سطح جامعه میفهمم، حکومتی که همه جوره امکانات و مشاور و محقق داره، واقعا هنوز متوجه نشده که حفظ مردم از اصرار بر ایدئولوژی هایی که دیگه کار نمیکنن، مهم تره؟

پاسخ:
سلام علیکم
اگر مطالب بنده که راجع به اغتشاشات است را از ۲۸ شهریور ۴۰۱ مطالعه بفرمایید، متوجه می‌شوید که بنده در یک نکته با شما اشتراک دارم:
نظام داره بد عمل می‌کنه. طوری که مردم مذهبی هم شاکی هستند.

اما در مواردی هم با شما اختلاف دارم:
بخش زیادی از مسئولین این نظام، یا خودشان برانداز هستند یا با براندازی مشکلی ندارند.
در اغتشاشات ۴۰۱ از دید بسیاری از مسیولین، نظام داشت سقوط می‌کرد. بعضی از مسئولین به ظاهر مذهبی از حضور مومنین در دفاع از نظام تعجب کرده بودند.

دشمن هم می‌داند که مسئولین مانع خاصی برای سقوط نظام نیستند، برای همین در اغتشاشات کسی با مسئولین کاری نداشت، بلکه فقط به مردم مذهبی کف کوچه و خیابان حمله میشد.

رحیم پور ازغدی یک جمله مشهور دارد: چهل سال است که مسئولین می‌خواهند نظام را ساقط کنند اما مردم نمی‌گذارند.





مردمی که 60 درصدشون تحریمی هستن رو میفرمایین؟ مردم عادی که هفته به هفته با جمعیت کمتری می اومدن تو خیابون شعار بدن دقیقا چه جوری نذاشتن حکومت سقوط کنه؟ دستگاه سرکوب با مشت آهنین برخورد کرد، نه مردم عادی. پشت بلندگو برای حفظ ظاهر و مصرف داخلی هر چی گفته میشه قابل درکه ولی چیزی که روی زمین رخ داده و تاریخ و مردم شاهد و ناظرش بودن رو نمیشه عوض کرد. زهرمار رو با حلوا حلوا گفتن نمیشه شیرینش کرد...

ضمنا همین که هنوز اصرار دارید بگید اغتشاش و متوجه اصل موضوع نشدید، یعنی حتی خود شما هم در جریان اتفاقات رخ داده و در حال وقوع، نیستید.

با تحقیر کردن و توهین و نادیده گرفتن و تقلیل موضوع به موضوعات کوچیک نمیتونید حجم اتفاق رخ داده رو زیر سوال ببرید یا وانمود کنید چیزی رخ نداده.

مسئولین هم مثل شما! هر بار حرفی زده میشه نیشخند میزنن میگن اینا که مساله ما نیست و وقتی به خاطر همون مسائل شهر شلوغ میشه همونا بر میگردن میگن بیایید صحبت کنیم!

همین شمایی که نسخه برای حکومت و مردم می پیچید هم هنوز در جریان ماجرا نیستید؛ وقتی میگم تو فکر نقش کاشی هستید، به خاطر همین چیزاست...

انتخاباتهای بعدی هم 40 درصد بشه 20 درصد بازم واکنشتون همینه، اون 20 درصد هم بشه 2 درصد بازم همینه حرفاتون...

حکومتی که کشورداریش چنینه، بایدم هوادارانش چنین باشن...

کاش از این خواب غفلت هر چی زودتر بیدار شید...

پاسخ:
به نظرم روندی که می‌فرمایید درست نیست.
اقلیت طرفدار نظام نقطه قوت‌های فراوانی دارند.
نظام اندیشه منسجم دارند. رهبران فکری فراوان دارند. بالاخره در طی سال‌های متمادی، نیروهای متخصص فراوانی هم تربیت کرده اند.

مخالفین نظام چنین نقاط فوتی ندارند.
مخالفین نظام به هیچ وجه وحدت و انسجام ندارند.
سر همین قضیه هم میگم فکر براندازی و روندی که شما می‌فرمایید اشتباه است.

به عنوان نمونه فقط عرض می‌کنم. من و شما به عنوان طرفداران دو اندیشه مختلف.
من خودم را معرفی کرده‌ام و آشکارا افکارم را بیان می‌کنم و هزینه می‌دهم. 
اما شما فقط به صورت ناشناس نقد می‌کنید. با این روش، شما ۹۰ درصد هم باشید نمی‌توانید کاری کنید.

لطفاً آشکارا افکار ایجابی خودتان را بیان کنید تا بشود به نقاط اشتراک جدید رسید.

  • میرزا مهدی
  • سلام و ادب!

    یادمه قبل از انتخابات دور دوم یکی از این گردن کلفت های اصلاح‌طلب ه خداییش یادم نمیاد کی بود گفته بود: اگر پزشکیان رئیس جمهور بشه، ریشه ی ما اصلاح طلبها، بکُلی خشک میشه.

    پاسخ:
    سلام علیکم
    خیلی ممنون
    انشاالله که بخشکه. 
    https://hammihanonline.ir/tags/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C

    این یادداشت‌های اخیر زیدآبادی در هممیهن رو اگر بخوانید، شاید مثل من حس کنید که احساس غربت و تنهایی و ... می‌کنند.
    البته بقیه‌شون هم دیدم که میگن بابا این چه وضع کابینه چیدن و ... است.

    اقلیت طرفدار سلطنت هم نسبت به اکثریت متکثر انقلابیون ۵۷ هم دارای انسجام بودن اما آیا خوب بودن؟

    این چه مغلطه ایه؟ خود انقلابیون ۵۷ هم تا ۱۰ سال بعد از تشکیل حکومت دچار کشمکش بودن و تازه از ۶۷ به بعد حکومت به شکل با ثبات و امروزینش دراومد. پس چون قبل انقلاب متکثر بودن نباید انقلاب میشد؟ متوجهی حرفایی که میزنی تف سر بالاست؟

    زرنگید واقعا! من داخل ایران زندگی میکنم و واقعی تمایلی ندارم دوستان گونی به دست شما در اثر خودشیرینی رفقای شما بیان بالای سرم و بعدش همین خود شما اینجاها دوره بیفتید جهاد تبیین کنید من حتما تشویش اذهان کرده بودم که باید این طور بلا سرم می اومده!

    هر جا تو صحبت کم میارید فوری میزنید تو فاز چک کردن شناسنامه! حرف حساب دارم میزنم، مگه به شماها یاد ندادن نبین کی میگه، ببین چی میگه؟

    یه کلمه بگو نفعم تو اینه که سال به سال حکومت ضعیف تر و کم طرفدارتر بشه ولی ذره ای برای مردم و رفاه و خواسته هاشون تره خورد نشه و عوضش سال به سال مشت آهنینش قوی تر بشه!

    دنیای مطلوب پایداریسم ها همینه که مملکت کلا ۸-۱۰ میلیون جمعیت داشته باشه اونم همگی یک دست پایداریست و جلیلی گرا و مصباح پرست.

    پاسخ:
    اتفاقاً اقلیت پهلوی به هیچ انسجام نیروهای انقلابی فعلی را نداشتند. اصلا قابل مقایسه نیستند.
    پهلوی کی به این اندازه طرفدار مردمی منسجم داشت؟
    پهلوی از دهه چهل تقریبا هیچ پشتوانه مردمی نداشت و با زور سر نیزه مردم را کنترل می‌کرد.

    تا سال ۱۳۴۰، پهلوی حزب توده و مارکسیست‌ها را سرکوب کرد.
    روشنفکران دانشگاهی طرفدار غرب نیز از پهلوی ناامید شدند.
    تکلیف مردم مذهبی هم روشن بود.

    ولی الان جمهوری اسلامی نخبگان فراوانی در حوزه و دانشگاه دارد که بدنه عظیمی از مردم را در حمایت از نظام سازمان دهی می‌کنند.

    یک جامعه‌شناس آمریکایی به نام جک گلدستون هست که تخصص در انقلاب دارد. برو مصاحبه‌های او راجع به اغتشاشات ۴۰۱ را بخوان.
    براندازی حکومت فعلی یک خیال خام است.

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.