جبهه مبهم انقلاب. قسمت دوم
شاید بفرمایید که جبهه انقلاب یعنی کسانی که ذیل گفتمان انقلاب قرار دارند.
اما این حرف تبعاتی دارد:
اولا خیلی از مردم اصلا به این گفتمانها توجه ندارند.
ثانیا اگر هم مردم توجه کنند، مرزهای این گفتمان را متوجه نمیشوند. اما چرا؟!
گفتمان به واقعیت معنا میبخشد و بخشی از واقعیت را از دیگر بخشها جدا میکند.
مشکل گفتمان انقلاب این است که قدرت تمایز بخشی خود را از دست داده است. یعنی افرادی در جبهه انقلاب قرار میگیرند که تمایز آنها از غیرانقلابیها سخت است. بلکه تمایز آنها از دیگر انقلابیها و شباهت آنها با غیرانقلابیها آشکارتر است. یکی از این نمونهها آقای قالیباف است که تمایز بالایی از سعید جلیلی دارد و شباهت فراوانی با مسعود پزشکیان اما عدهای به دنبال ائتلاف قالیباف و جلیلی هستند!
در چنین شرایطی، یا گفتمان موجود باید به روز رسانی شود، آن هم از طریق تکرار روایت مولفههای گفتمانی.
یا به کلی قدرت خود را از دست میدهد و به تدریج فراموش میشود.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود، استفاده از گفتمانی که قدرت تمایز ندارد، مشمول دو فریب است:
۱. یا استفاده کنندگان از این گفتمان به دنبال تحمیق و استثمار مردم هستند.
۲. یا استفاده کنندگان از گفتمان، مشغول فریب خود هستند.
#گفتمان
#تحلیل_گفتمان
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.