- ۱ نظر
- ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۰:۰۰
- ۱۳۳ نمایش
این چند روز هر جامعه شناسی که در تلویزیون و روزنامه دیدم، از جنبش یا شورش اجتماعی حرف میزد نه اغتشاشی که از خارج هدایت میشود. (امثال آزاد ارمکی، فیاض، فاضلی و ... )
تازه امروز بعد از حرفهای رهبری، یک نفر را پیدا کردن که بیاید از مافیای خارجی صحبت کند.
اینها نشانهی مرگ جامعهشناسی است. کی بشود یک لگدی به این مرده بزنیم تا بر زمین بیافتد نمی دانم.
چرا عالمان و دانشمندان سلبریتی نمیشوند؟!
علم از سنخ کلیات است.
مدرک کلیات عقل است.
اکثر مردم بهرهی چندانی از عقل ندارند.
نتیجه:
اکثر مردم اصلا توان فهم ارزش علم را ندارند چه برسد به اینکه بخواهند قدر و ارزش عالمان و دانشمندان را بدانند، لذا عالمان و دانشمندان، به طور عادی مشهور و محبوب نخواهند شد. مگر در یک مدینهی بسیار بسیار فاضله.
چرا بازیگران و ورزشکاران، سلریبتی میشوند؟
جون اکثر مردم غالبا از وهم و خیال تبعیت میکنند و قهرمانان دنیای وهم و خیال، بازیگران و ورزشکاران هستند.
البته حتی در مدینهی فاضلهی فارابی هم بیشتر مردم تابع خیال هستند و فارابی چارهی کار را، نشان دادن راه درست به مردم، از طریق امور خیالی میداند.
لذا چارهی کار، مدیریت فضای خیالی جامعه توسط عقلا و کنترل سلبریتیها است.
از سال گذشته که قضیهی تزریق واکسن جدی شد و الزام قانونی برای اون ایجاد کردند، چیزی حدود ۲۰٪ مردم مخالف واکسن بودند و تا الان هم به نظرم حدود ده الی پانزده درصد مردم حتی یک دز واکسن هم تزریق نکردند.
این جمعیت چندین میلیونی، به اجباری شدن واکسن اعتراض داشتند. چندین تجمع و تحصن برگزار شد. نه اینا آدم کشتن، نه نیروی انتظامی. نه جایی رو تخریب کردن، نه به دین توهین کردن و نه خیلی چیزهای دیگه. فقط در تجمع آخر که جلوی مجلس بود، ظاهراً یه زد و خوردی بود اما چون شب بود، آخر سر نفهمیدیم چی شد.
بعد از این ماجرا، مخالفین واکسن هیچ کاری نکردند و فقط از تزریق واکسن امتناع کردند. خود حکومت بعد از چند ماه خسته شد و جریمهها رو برداشت.
همین مسأله توی حجاب هم داشت رخ میداد. توی خیلی از شهرها اصلا گشت ارشادی نیست و هر حجابی که زنها دارند، انتخاب خودشونه. موارد معدود باقی مانده از گشت ارشاد نیز خودش داشت ذره ذره جمع میشد.
این نشون میده که این اغتشاشگران یا نیروهای دشمن هستند یا انسانهایی نادان و عجول که متوجه نیستند خواستههاشون داره خود به خود محقق میشه و دست به اعمالی میزنن که هزاران بار بیشتر هزینه داره. از قدیم گفتن عقل که نباشه، جون در عذابه.
براساس نظریهی نخبه گرایی سازمانی، برای تحلیل تغییرات و تحولات اجتماعی، باید به دنبال رد پای سازمانهای نخبگانی بود.
در اغتشاشات اخیر، بسیاری از نخبگانی که رهبری این اغتشاشات را به عهده داشتند در خارج از کشور بودند، آنهایی هم که داخل بودند، ارتباطشان با یکدیگر یا با مردم تنها از طریق نرمافزارهای اینترنتی خارجی بود لذا با قطع شدن اینترنت بین الملل، سازمان نخبگانی اغتشاشات از هم فروپاشید.
اما در انقلاب ۵۷، غالب نخبگان و رهبران انقلاب در ایران حضور داشتند و سازماندهی آنها مبتنی بر ساختارهای اجتماعی سنتی نظیر مسجد و بازار بود که تخریب این ساختارهای سنتی کار بسیار سخت و حتی ناشدنی بود، برخلاف اینترنت بین الملل که تنها با فشردن چند دکمه قطع میشود.
انسان موجودی چند بعدی و چند مرتبهای است.
بعضی از ابعاد وجودی ما، مانند سنگ و خاک است.
بعضی از ابعاد وجودی ما، مانند گیاهان است، مثل تغذیه.
بعضی از ابعاد وجودی ما مانند حیوانات است، مثل قوای جنسی و تولید مثل.
و در نهایت ما انسانها، بعدی داریم که مخصوص ما است و آن عقلانیت است.
حجاب، یکی از راههای حفاظت از عقلانیت و انسانیت است، چراکه مانع توجه بیش از به ابعاد حیوانی میشود. با توجه به این نکته، حجاب یک امر اجتماعی و ضروری است و عدم رعایت آن، باعث میشود که افراد بیحجاب، آرام آرام خود و دیگران را از عقلانیت و انسانیت غافل کنند و در بعد حیوانی غرق شوند.
وقتی عدهی کمی و نه حتی اکثریت، غرق در حیوانیت میشوند، عقل، شعور ، وجدان و انسانیت خود را کنار میگذارند و بیرحمانه، به جان و ناموس مردم حمله میکنند. آشوب و اغتشاش این جماعت، بدون وحشیگری رخ نمیدهد.
توصیهی من به همهی خواهران عزیز که اعتنایی به حجاب ندارند، این است که قبل از اینکه دیر شود و انسانیت خود را فراموش کنید، برگردید.
* عزیزانی که این وبلاگ را دنبال میکنند، میدانند که بنده یکی از معترضین به این حکومت هستم و حتی سابقهی شکایت قضایی از نیروهای پلیس را نیز دارم و به هیچ وجه قصد توجیه مشکلات را ندارم.
راهپیمایی عظیم اربعین از دو جهت با اغتشاشات اخیر ارتباط دارد:
یکی اینکه دشمن سعی کرد با استفاده از این اغتشاشات، توجه مردم را از این حماسه میلیونی برگرداند.
دوم اینکه در ایام اربعین، بسیاری از نهادهای کشور تعطیل شده بودند و همهی ذهنها به سمت اربعین معطوف شده بود، لذا در یک غفلت راهبردی قرار داشتیم که دشمن متوجه شد و کمال استفاده را برد.
+ یکی از مسائلی که این چند وقت خیلی ناراحت کننده بود، این بود که هر جا میرفتی، میگفتند بعد اربعین بیا! یعنی خیلی از ادارات و سازمانها در ظاهر باز بودند اما به دلیل نبود نیروها، رسماً مختل بودند.
یک دختری سکته کرد و مرد. یک جماعت ضددین و ضد نظام هم بهانه پیدا کردند تا به اسلام و انقلاب حمله کنند. همه هم میدانند که احدی از این جماعت دلشان به حال آن دختر نسوخته، چون اگر بنا بر دلسوزی باشد، حداقل دهها مورد دیگر وجود داشته که این جماعت نسبت به آنها خفهخون گرفتهاند.
نقد خودم راجع به گشتکاریکاتوری رو هم قبلاً گفتم.
بعضیا میگن جمهوری اسلامی، مدینهی فاضله است اما با توجه به مشکلات موجود، این سوال پیش میآید که ما چه جور مدینهی فاصلهای هستیم که این همه مشکلات داریم؟
همون بعضیا میگن ملاک تفکیک مدینهی فاضله از غیر فاضله، رییس مدینه است نه مشکلات و چون تو جمهوری اسلامی، رییس مدینه نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، پس جمهوری اسلامی، مدینهی فاضله است.
اما این حرف یک اشکال دارد:
حکمای اسلامی مثل فارابی، وقتی میخوان از انواع مدینه صحبت کنند، ملاک اصلی مدینه رو هدف مردم از اجتماع و تعاون میدونن. یعنی قصد و غرض این مردمی که دور هم جمع شدن رو از همه چیز مهمتر میدونن.
اگر هدف از اجتماع و تعاون مردم ایران، سعادت و امور معنوی باشد، آن وقت ما مدینهی فاضله هستیم. اما اگر هدف ما، صرفا رفع نیازهای مادی و رفاه و آسایش دنیوی باشد، جامعهی ما مدینهی فاضله نیست.
متاسفانه جامعهی ما خیلی قاطی پاتیه و راحت نمیشه راجع به هدف مردمش قضاوت کرد. تکثر اهداف در جامعهی ما زیاد است. یک عدهی قلیلی که هدف آنها از اجتماع، سعادت بود، بر دیگر اقلیتها پیروز شدند و حکومت را به را دست گرفتند. این یعنی که جهتگیری کلی ما به سمت مدینهی فاضله است، اما اینکه بگیم ما مدینهی فاضله هستیم سخته.
با این حال بیاید فرض کنیم ما مدینهی فاضله هستیم اما بازهم یک مدینهی فاضلهی به شدت سست و ضعیف هستیم. چرا؟!
چون یکی از ویژگیهای مدینهی فاضله، عدالت است. چقدر در جامعهی ما عدالت وجود دارد؟! به نظر من خیلی کم. به میزان ناعدالتی موجود در جامعه، ما از مدینهی فاضلهی واقعی فاصله داریم و عقبیم.
دلیل دیگهش هم اینه که گفتیم هدف سعادت خیلی مهمه. اما الان وقتی صحبتهای حاکمان جمهوری اسلامی رو گوش میدهیم، به غیر از کلام رهبری، سعادت را مهجور و منزوی میبینیم. یعنی اگرچه رییس اول مدینهی جمهوری اسلامی، شخص مناسبی است، اما رؤسای بعدی چندان لایق نیستند.
نتیجهگیری:
ملاک و معیار اصلی مدینهی فاضله، نه رییس مدینه است، نه مشکلات مادی آن، بلکه ملاک اصلی، اهداف مردم و به تبع آن، عدالت در جامعه است.رییس اول مدینه و پس از آن رؤسای بعدی جامعه، نمودی از حاکمیت سعادت و عدالت بر جامعه است و میزان مفاسد موجود در حاکمان، شاخص اصلی مفاسد جامعه است.
حقیقتا انتظار بعضی از اشتباهات رو از دولت رییسی نداشتم. دیگه این حد از نابخردی خیلی عجیبه. فکر میکردم دیگه دوران حسن عباسی و حرفهای تندش گذشته اما ظاهراً اشتباه میکردم:
📹 واکنش تند حسن عباسی به زندگی فرزندان مسئولین در خارج از کشور:
🔹 مسئولی که فرزندش به خارج میرود بیشرف است.
🔹 باید آبروی مسئولی که فرزندش به آمریکا میرود را برد و به او توهین کرد.
🔹 کدام یک از فرزندان مسئولین که در خارج درس خواندهاند تا امروز خری شدهاند؟
🔹 مسئولین جمهوری اسلامی افتخار میکنند که فرزندانشان در آمریکا درس میخوانند./ خبرفوری