تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

پیوندها

۷ مطلب با موضوع «دانش اجتماعی مسلمین» ثبت شده است

تاریخ یک امر جزئی است. یعنی پدیده‌های تاریخی، اموری منحصر به فرد و دارای زمان و مکان خاص هستند.

وقتی می‌خواهیم پدیده‌های تاریخی را از گذشته به حال بیاوریم و استفاده کنیم، لاجرم باید ابزار فراتاریخی داشته باشیم. این ابزار فراتاریخی، عقل است.

عقل است که به امور کلی می پردازد. عقل قانون کلی تولید می‌کند و ما می‌توانیم با استفاده از عقل، امور جزئی را با هم مقایسه کنیم و یا آن‌ها را تعمیم بدهیم و کلی کنیم.

وقایع تاریخی چیزی بیش از پدیده‌های جزئی نیستند و استفاده از تاریخ تنها از عهده کسانی بر می‍اید که دارای قدرت عقل برای مقایسه و تطبیق امور جزئی باشند. 

 

 

امروزه هم دو جریان جریان عقلی غالب بیش نداریم:

یا فلسفه اسلامی را داریم که ریشه در فلسفه یونان داشته و به تدریج جنبه‌های الحادی آن حذف شد و در عصر صفویه و توسط ملاصدرا به یک نظام فلسفی قدرتمند دینی (به معنای سازگار با دین) تبدیل شد.

 

یا فلسفه‌های الحادی غرب را داریم.

 

تمامی جریان‌های ملی‌گرایانه یا قوم گرایانه امروزین ایران، یا ذیل جریان اسلامی باید اظهار وجود کنند یا ذیل جریان مدرن غربی و راه سومی ندارند.

یعنی اگرچه یک سری نمادهای محدود ملی یا قومی وجود دارد، اما چون فلسفه ندارد، نمی‌تواند نظام اخلاقی و حقوقی و سیاسی و ... تولید کند، لذا یا از بغض غرب می‌رود زیر علم اسلام یا از بغض اسلام می‌رود زیر علم غرب و ... . 

 

 

 

  • Oceanus

ما اگرچه دنیای مدرن را نمی پذیریم، اما دنیای مدرن، دارای نقاط قوتی نیز هست. ما دنیای مدرن را مطالعه می‌کنیم تا نقاط قوت آن را بگیریم و به اندوخته‌های خود اضافه کنیم.

 

اما چرا الباقی اندیشه‌های مهم دنیا را مطالعه نمی‌کنیم؟

۱. ضعف ارتباط و ترجمه موجب شده است که بسیاری از اندیشه‌های موجود در جهان وارد ایران نشود. مثلا منتبع مطالعه فلسفه و عرفان چینی خیلی کمتر از منابع مطالعاتی برای شناخت فلسفه و عرفان کشورهای غربی است.

 

۲. بسیاری از اندیشه‌ها مکتوب نشدند یا اگر شدند، از بین رفتند. برای مثال، از ایران باستان تقریبا هیچ اثر علمی باقی نمانده است و ما اصلا راهی برای دسترسی به دانش و تفکر مردم آن زمان نداریم. (یافته‌های تاریخی ایران یا ذیل اندیشه اسلامی تفسیر می‌شوند یا مدرن)

 

۳. فضای دانش و تفکر در ایران به شدت متأثر از جریان‌های قدرت است و ترجمه‌های علمی، متاثر از همین نزاع است. یعنی همین دنیای مدرن هم به طور کامل برای ما ترجمه نمی‌شود، بلکه غالبا آن قسمت‌هایی ترجمه می‌شود بتواند به اسلام و انقلاب اسلامی آسیب برساند.

  • Oceanus

خیلی از رشته‌های علمی که در دانشگاه‌های مدرن هستند، در نظام‌های علمی کهن ایران و غیرایران هم بوده است و بعضی فکر می‌کنند اگر آن‌ها از بین نمی‌رفتند، چیزی شبیه دانشگاه امروزین می‌شدند.

 

اما یک تفاوت اصلی وجود دارد، آن چیست؟

بعضی فکر می‌کنند اهمیت و توجه به تجربه موجب رشد دانشگاه‌های غربی شده است. اما قضیه این هم نیست.

 

قضیه این است که دنیای مدرن، تجربه را بر همه چیز مقدم کرد و بنیان شهودی و عقلانی دانش را از بین برد. در نتیجه نظام تقسیم علم و رشد رشته‌های مختلف دگرگون شد.

 

این قضیه اگرچه محاسنی داشت و برخی اختراعات بزرگ در همین دوران شکل‌گرفت، اما معایب بزرگی هم داشت و بیشترین و بزرگترین جرم‌ها و جنایت‌ها را نیز سامان داد و موجب شکل گیری بحران‌های بزرگ روحی و روانی برای جوامع مدرن شد.

 

بسیاری از اندیشمندان حتی در خود دنیای مدرن به دنبال خروج از این بحران هستند ولی تا کنون موفقیت چندانی به دست نیامده است. (یا حداقل به ما نرسیده است.)

 

در جهان اسلام، علمای اهل سنت اگرچه تلاش‌های بزرگی کردند اما به دلیل ضعف فلسفی موفقیت چندانی نداشتند.

در جهان تشیع یا بهتر بگویم ایران، به دلیل وجود پشتوانه قوی فلسفه سینوی و صدرایی، این ایده به شدت زنده است و این ایده ذیل عناوینی مانند علم دینی یا وحدت حوزه و دانشگاه دنبال می‌شود.

 

  • Oceanus

حوزه علمیه، نظام آموزشی جهان اسلام است. این نظام در گذشته شامل همه‌ی رشته‌های علمی عصر خود می‌شد، اما به مرور زمان و با شروع افول تمدن اسلامی و نزاع علما و سلاطین بر سر قدرت، ذره ذره حوزه ضعیف شد و رشته‌های علمی یکی پس از دیگری از نظام حوزه حذف شدند تا اینکه تنها دروس رسمی حوزه در عصر پهلوی، فقه و اصول بودند. دروسی مثل فلسفه، عرفان و تفسیر نیز به طور خصوصی و در محافل شخصی علما دنبال می‌شد.

در دوران قاجاریه و پهلوی، سلاطین عصر مانند خلفای عباسی به واردات علم پرداختند، با این تفاوت که این بار، صرفا به ترجمه و وارد کردن کتاب و عالمان غیرمسلمان اکتفا نکردند، بلکه نهاد علم را وارد کردند. در حقیقت دانشگاه وارد ایران شد تا جای حوزه را بگیرد اما از بخت بد غربگرایان، از سویی دانشگاه‌های غربی آن قدرت و هیمنه قبل را نداشت و از سوی دیگر، حوزه‌های علمی‌شیعی، پشتوانه علمی و فرهنگی قدرتمندی داشتند، لذا حوزه علمیه حذف نشد.

 

تمام بحث وحدت حوزه و دانشگاه هم همینه که چطور این دو تا نهاد آموزش عالی رو باهم سازگار کنیم!

 

 

توی‌غرب، نهاد علمی کلیسا به دانشگاه تبدیل شد، یعنی یک حرکت بومی‌ و درون‌زا بود. خیلی از دانشگاه‌های معتبر فعلی در اروپا و آمریکا هم کلیسا بودند. خیلی از دانشمندان قدیمی هم کشیش بودند.

اما دانشگاه در ایران وارداتی است و باید بومی‌ سازی شود. البته یک اندیشه بالاتر هم هست که می‌گوید دانشگاه باید اسلامی شود. اگر ما دانشگاه اسلامی داشته باشیم، در حقیقت توانسته‌ایم حوزه و دانشگاه را در هم ادغام کنیم و دیگر دو نهاد علمی نداریم.

  • Oceanus

ابن خلدون میگه که مردم بادیه نشین، به شرایط سخت عادت دارند ولی مردم شهر، در رفاه و آسایش هستند و مقاومت کمتری دارند. در نتیجه مردم بادیه بر شهر غلبه می‌کنند و حاکم می‌شوند. همین حاکمان  جدید در رفاه قرار می‌گیرند و مقاومت آن‌ها کمتر می‌شود و در برابر حمله دیگر بادیه نشینان آسیب می‌بینند.

همین تفاوت بین ایران و یمن هم وجود دارد. یمنی‌ها در شرایط سخت و با امکانات کم قرار دارند و مقاومت بیشتری دارند. اما ایرانیان در رفاه بیشتری قرار دارند و حاضر به تحمل بسیاری از سختی‌ها نیستند.

نتیجه این میشه که یمن می‌ره خط مقدم جنگ اما ایران فقط پشتیبانی می‌کنه.

 

 

 

این چرخه رو جاهای مختلف می‌تونید مشاهده کنید. مثل احزاب و جریان‌های سیاسی که وقتی به قدرت نرسیدند، خیلی انقلابی هستند اما وقتی به قدرت و امکانات می‌رسند، به شدت محافظه‌کار می‌شوند.

  • Oceanus

از منظر مسکویه، مسئولیت جذب و دفع امور لازم برای حیات، ابتدئا بر عهده ی  نفس نباتی است.

نفس نباتی باید توسط نفس انسانی کنترل شود و الا به خودش و دیگران ضرر می زند.

 

این مساله نشان می دهد که ما علاوه بر فرهنگ سازی در زمینه ی سرمایه گذاری، نیازمند قوانین بسیار سختگیرانه نیز هستیم، چرا که نفس نباتی، یکی از بی شعورترین مراتب وجودی انسان است و اگر کنترل آن از دست نفس انسانی خارج شود، جز زبان چماق، چیز دیگری نمیفهمد.

  • Oceanus

پیشگفتار:

اول مبانی مسکویه را می‌نویسم بعدا نتایج. اگر حال ندارید، اول نتایج را بخوانید، اگر دیدید جالبه، برگردید به مبانی.

 

مبنای اول: تشکیک در وجود انسان

از نظر مسکویه، انسانی دارای مراتبی مختلف است که همزمان همه را دارد:

1. مرحله‌ی جماد(اجسام بی‌جانی مثل سنگ)

2. مرحله‌ی نبات (گیاهان)

3. مرحله حیوان ( همین حیوانات خودمون)

4. مرحله انسانی (که مرحله‌ی خاص انسان است. عنوان عالم عقل هم بهش میدن.)

 

الان با مرحله‌ی حیوان کار داریم. مسکویه میگه مرحله‌ی حیوان هم خودش دارای مراتب است:

1. مرتبه‌ی اول حیوانی: حرکت (برای جذب غذا و منابع) یعنی اگر گیاه راه بیافته و برای غذا اینور و اونور بره، دیگه گیاه نیست، میشه حیوان.

2. مرتبه‌ی بعدی: جفت‌گیری و آمیزشه. 

3. مرتبه‌ی بعدی: بحث جنگ و ستیز و غلبه بر دیگر حیوانات است. (از نظر مسکویه، حیواناتی که وحشی‌تر هستند و سلاح دارند، در مرتبه‌ی بالاتری قرار دارند.)

4. مرتبه‌ی بعدی: بحث تقلید و یادگیری است.(یعنی برترین حیوانات، این ویژگی را دارا هستند.)

اگر حیوان یک مرتبه بالاتر بیاید و تعقل بکند، دیگر حیوان نیست، بلکه انسان شده است.

 

مبنای دوم: توجه

از نظر مسکویه، اگر انسان به مراتب انسانی خودش توجه نکنه، تو همون مرتبه‌ی حیوانیت می‌مونه. برای اینکه انسانیت انسان، بالفعل بشه، باید دائم به امور انسانی بپردازه و امور حیوانی و گیاهی، تنها در حد ضرورت بمونه.

 

 

 

 

حالا بحث ورزش حرفه‌ای:

برای اکثر مردم که بعد انسانیشون رشد نکرده و مرحله‌ی حیوانیشون قوی‌تره، ورزش‌های پر از درگیری و زد و خورد جذاب‌تره. یعنی هر چی بعد غلبه و درگیری بیشتر بشه، اون ورزش جذاب‌تر میشه.

 

یکی از دلایل اینکه ورزش بانوان خیلی جذاب نیست، اینه که وحشی‌بازی و درگیری در ورزش زنان کمتر است.

 

حالا اومدن برای جذابیت ورزش زنان، عنصر سکس رو هم وارد ورزش کردن. با این حال باز هم ورزش بانوان به جذابیت ورزش آقایون نمیرسه، چون عنصر سکس، در مرتبه‌ی پایین‌تری نسبت به خشونت قرار داره.

 

 

با توجه به اینکه در بیشتر رشته‌های ورزشی، خشونت و سکس حرف اول را می‌زند، یعنی بعد حیوانی انسان غلبه دارد و وقتی بعد حیوانی انسان غلبه دارد، توجه به امور انسانی و ارزش‌های والای اخلاقی کم می‌شود. در نتیجه اخلاق ورزشی، تنها در حد یک شوخی باقی می‌ماند.  قوانین سخت‌گیرانه در رشته‌های ورزشی هم ناشی از همین مطلب است. (اخلاق در حاشیه‌ی ورزش قرار دارد.)

 

 

 

  • Oceanus