من فرزند یک کارگر هستم.
واقعا زندگی سختی داشتم. یادمه که یک روزی در دوران کودکی، ما حتی پول یک نان هم نداشتیم!
اما بالاخره زمان گذشت و با هر سختی و بدبختی که بود، من تقریباً بدون وقفه به آخرین مقاطع تحصیلی حوزه و دانشگاه رسیدم.
اما یک نکته در زندگی من جلب توجه میکند: من تقریبا از همهی همکلاسیها خودم در حوزه و دانشگاه جوانتر هستم. به نظر شما چرا؟
شاید یک بخش ماجرا به هوش و استعداد من مربوط باشد اما یک بخش مهم ماجرا وضعیت مالی من است.
یعنی دوستان من، توان تامین مخارج خود و خانواده خود، همزمان با تحصیل را نداشتند. حتی بعضی از آنها، با اینکه از من بزرگتر هستند، هنوز موفق به ازدواج نشدهاند. از همه بدتر، بعضی دیگر که ازدواج کرده بودند، به دلیل مشکلات مالی طلاق گرفتند. کمی دردناکتر، برخی از دوستان ناچار به ترک تحصیل در قم و مهاجرت به شهرهای دور شدند. حتی یکی از دوستان چنان به فلاکت افتاده بود که شبها در حرم میخوابید!
من الان اینقدر سرمایه و تخصص دارم که به هیچ وجه نگران آینده مالی خودم و فرزندانم نیستم. اما واقعا دلم برای دیگران میسوزد.
بسیاری از مردم نه سرمایه دارند و نه تخصص و در شرایطی که یک دولت، مثل دولت روحانی سر کار بیاید، همه آنها بدبخت میشوند.
در چنین شرایطی، رواج بسیاری از آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق و تحرد قطعی و در نتیجه انواع و اقسام مفاسد جنسی، سرقت، اعتیاد و ... عادی است.
- ۱ نظر
- ۱۴ تیر ۰۳ ، ۱۴:۳۹
- ۵۴ نمایش