البته محافظهکاری، نگاه خوشبینانه است.
- ۰ نظر
- ۰۵ دی ۰۳ ، ۲۱:۱۱
- ۳۶ نمایش
البته محافظهکاری، نگاه خوشبینانه است.
وارد شدن به روابط قدرت، نیازمند بازوان فرهنگی و رسانهای قدرتمند است. این بازوان فرهنگی و رسانهای نیز متناسب با شرایط سیاسی و فرهنگی در طول زمان رشد میکنند و فربه میشوند.
بازوانی که مدتها به توجیه مواضع محافظهکاران مشغول بودهاند، از اتخاذ مواضع انقلابی ناتوان هستند.
در این شرایط، حتی اگر نظامیان ما هم انقلابی باشند، بازوان فرهنگی و رسانهای آنها در همراهی آنها ناتوان هستند.
یکی از دلایل اینکه علیرغم حمایت میلیونی ایرانیها از وعده صادق ۳، مسئولان نظامی ما مغلوب نظر دولت میشوند این است که مسئولان نظامی ما توانایی ارتباط با حامیان وعده صادق ۳ را ندارند.
این رسانهها که در یک دورهای به ما میگفتند خوارج، عدالتخوار و ...، حالا نمیتوانند در کنار ما خوارج عدالتخوار بایستند.
مضاف بر این مسأله، وعده صادق ۳، یک حرکت انقلابی است و ترویج تفکر انقلابی، موجب بالا آمدن مسئولان انقلابی نیز میشود و معادلات قدرت را تغییر میدهد. چیزی که محافظهکاران از آن واهمه دارند.
بنده به شخصه خودم را در کنار برادران عزیز نظامی میبینیم، چون اصلا یار و یاور دیگری نداریم. ولی گاهی اوقات این مطالب لازم است.
اهم مطالب سخنگوی شورای نگهبان به زودی:
لغو انتخابات الکترونیک در انتخابات آتی به دلیل قطعی برق.
لغو انتخابات کاغذی به دلیل ژست محیط زیستی دولت.
رای گیری فقط با دست!
تایید صلاحیت مجدد پزشکیان به دلیل ترس برخی از مسئولان دیگر.
توان پزشکیان!
پزشکیان به رهبری گفته که نمیتواند قانون حجاب را ابلاغ و اجرا کند.
اما سوال بنده:
اینکه پزشکیان توان اجرای بسیاری از قوانین را ندارد، واضح و مبرهن است.
بهتر بود که این پیرمرد پرحاشیه به رهبری میگفت که توان اجرای کدام قانون را دارد.
دلار که پرنده شد.
به تبع دلار، بقیهی چیزها هم پرنده میشوند.
نیروگاهها سوخت ندارند.
برق قطع میشود.
...
خیلی دوست دارم بدونم تو مغز اون دسته از حامیان پزشکیان که وضع موجود را توجیه میکنند چیه؟
جنس مغزشون از چیه؟!
نیروهای نظامی ایران، از طرق گوناگون وارد روابط قدرت شدند. برای مثال، تا حد امکان، یا به صورت مستقیم وارد مناصب سیاسی شدند، یا اقوام و نزدیکان خود را وارد این مناصب کردند و یا از افرادی با افکار مورد نظر نیروهای نظامی حمایت کردند که این کارها، خیلی از اوقات نیازمند نوعی زد و بند و معاملهی پشت صحنه بودند.
البته این مطلب صرفا مخصوص نیرویهای نظامی نیست، بلکه این روابط بین سازمانها و نهادهای مختلف وجود دارد.
مثال فراوان است:
به عنوان تجربه شخصی، وقتی دوستان بنده به سراغ یک امام جمعهی فاسد رفتند، سپاه مانعتراشی کرد.
یا کتاب خاطرات محمد سرافراز را مطالعه بفرمایید که چگونه برخی از اصولگرایان و نظامیان برای او مانع تراشی کردند.
گاهی اوقات ممکنه نمایندگان مجلس از مفاسد دولت حمایت کنند و برعکس.
قوه قضائیه از مفاسد دولت یا مجلس حمایت کند و برعکس.
حفظ قدرتی که به واسطهی روابط و معاملههای پشت صحنه به دست آمده، نیازمند محافظهکاری است.
روحیهی محافظهکاری برای نظامیان تا حدی عادی است، چون اقتضای کار نظامی همین است.
اما اگر زیاد شد، باید دنبال علت آن بگردیم.
بخشی از محافظهکاری نظامیان در ایران، معلول اقتصاد کوچک و قدرت سیاسی کم نظامیان است. یه گونهای فردی مانند سردار سلیمانی، دستبوس روحانی میشود.
بازخوانی بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری:
آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.
۱۳۸۷/۰۹/۲۴
دشمنان فشار میآورند؛ سختی هست. برای استقلال و حفظ هویّت یک ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختیها لازم است. شما تصوّر کنید اگر شاه سلطان حسین صفوی بهجای اینکه دروازههای اصفهان را بر روی مهاجمان میگشود - بعد از ورود مهاجمان هم خودش به دست خودش تاج شاهی را روی سرشان میگذاشت - فکر میکرد که اگر به فکر خودم هستم، یک جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر کردهام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم کرد؟ اگر به فکر مردم هستم، که در صورت تسلیم کردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد که از بلایی که در صورت جنگیدنِ با مهاجمان بر سرشان میآید، کمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمیکرد. تاریخ اصفهان را نگاه کنید و ببینید بعد از آنکه مهاجمان وارد اصفهان، کاشان، مناطق مرکزی ایران، فارس و مناطق دیگر شدند، چه بلایی بر سر این مردم آوردند و چه کشتاری بعد از تسلیم شدن مردم کردند! مهاجمان نگفتند که چون خودتان تسلیم شدید، پاداشتان این است که همهتان در امن و امان زندگی کنید. امروز هم همینطور است. امروز هم شما ببینیددر عراق با مردم چه میکنند! هرجایی که اینها سیطره پیدا کنند، کارشان همین است. اگر شاه سلطان حسین این گونه فکر کرده بود که یک جان که ارزشی ندارد، هزار جان را انسان برای حاکمیت اسلام، رضای خدا و سربلندی مردم فدا میکند و آن بلایی که قرار است در صورت تسلیم من بر سر مردم بیاید، سختتر و توأم با ذلّت است، اما آن بلایی که در صورت مقاومت پیش میآید، دستکم بدون ذلّت است، وارد میدان جنگ میشد و میجنگید. بنده به دلیل ارادهی ایستادگی در مردم، احتمال قویام این است که اصفهان به دست مهاجمان نمیافتاد. البته خیلی از سرداران و مسؤولان خائن و ضعیف بودند؛ اما مردم آماده. او باید به میان مردم میرفت و مبارزه میکرد. مسألهی تاریخ و مسؤولیت مسؤولان حکومتی و دولتی، اعم از قوّهی مقننّه، قضاییّه و قوّهی مجریّه که همه جزو این مجموعه هستند و این بار سنگین بر دوش آنهاست، این است.۱۳۸۲/۰۳/۰۷
من و امثال من که به سکوت مسئولان نظامی و برخی قرائن اعتماد کردیم زیادی خوشبین بودیم.
متأسفانه هنوز هم برخی نمیخواهند دست از خوشبینی بردارند و تقصیرها را گردن بشار اسد میاندازند.
در حالی اگر چنین بود و خیانت بشار اسد به جبهه مقاومت، تک عامل سقوط او میبود، در این ایام باید فضای رسانهای کشور متفاوت میبود. مثلا اگر همه چیز تقصیر بشار اسد میبود، باید تبیینهای دقیقتری از خبرگزاریهای وابسته به مراکز نظامی منتشر میشد یا حداقل مسئولان نظامی ما سکوت را میشکستند و فضای روانی را به گونهی دیگری مدیریت میکردند.
چه بسا بشار اسد میخواست از سرنوشت اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله عبرت بگیرد وقتی که دید ایران در حال معامله است. احتمالاً با خودش گفته چرا ایران من را معامله کند؟! اصلا خودم میروم معامله میکنم!
برخی از وقایع نظیر امور زیر عادی نیست:
۱. تعلل ایران در قبال وقایع سوریه.
۲. مذاکرات مجدد با غربیها.
۳. عدم پیگیری برکناری ظریف در مجلس.
۴. وضعیت قانون حجاب.
به نظر میرسد که شرایط به گونهای است که وضعیت داخلی ایران مستعد یک آشوب با دخالت قدرتهای خارجی است. احتمالا این وسط دولت هم با نیروهای مسلح هماهنگی لازم را ندارد. شاید هم معاملهای بین نیروهای مسلح و دولت شکل گرفته است و مثلا دولت مهلتی برای مذاکره گرفته باشد و ... .