تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

پیوندها

پسا انتخابات ۳ : ما به اجماع باختیم؟

دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ

 

 

ماجرای اجماع نامزدها بر یک نفر، محصول یک نگاه از بالا به پایین است. 

این نگاه مبتنی بر این است که مردم جامعه مانند سرباز منتظر هستند که ببینند آقایان روی چه کسی اجماع می‌کنند و به او رأی بدهند.

در حالی که مردم جامعه این چنین نیستند. در حالی که این نگاه غلط است و ما را از فهم بسیاری از تفاوت‌های مردم در جامعه ناتوان می‌سازد.

 

این نگاه بالا به پایین می‌تواند باعث سلب مسئولیت از مردم شود، مردم را دچار تردید کند. مردم نمی‌دانند جلیلی بالاخره می‌ماند یا نمی‌ماند. احتمالاً مردم در تبلیغ او دچار تردید می‌شدند. احتمالاً افراد بسیاری که می‌توانستند مبلغ جلیلی باشند، به دلیل تردید، از تبلیغ جلیلی منصرف شدند و بعضی هم که به تبلیغ پرداختند، چندان با قوت تبلیغ نکردند.

 

 

در عرض یک هفته با تبلیغ جدی جلیلی، آرای او به حدود ۱۳.۵ میلیون رسید. اگر از حدود سه هفته قبل از مرحله اول، اینچنین جدی تبلیغ می‌کردیم، به نظر شما وضعیت بهتری نداشتیم؟

 

نگویید که اجماع بازی قالیباف و دیگران بود. جلیلی هم وارد این بازی شد. وقتی که به صراحت اجماع را نفی نکرد. وقتی که اطرافیان جلیلی از وقایع و صحبت‌های پشت پرده صحبت می‌کردند. وقتی درخواست‌های عاجزانه‌ی مردم از جلیلی برای باقی ماندن در انتخابات و پاسخ‌های غیرصریح جلیلی را می‌دیدم، دلم به حال خودم و مردم می‌سوخت!

 

#گفتمان

نظرات (۶)

خودتون متوجه تناقض بزرگ مقدمه و موخره متن شدید؟

پاسخ:
چه تناقضی؟
من تناقضی حس نمی‌کنم. اگر دقیق در بفرمایید ممنون میشم.
داشتم جلیلی رو نقد می‌کردم که وارد زمین بازی اجماع شد!
  • عطاملک | قرارگاه سایبری
  • سلام و عرض ادب

    از شما دعوت می‌کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت‌ها و ارتباط بیشتر با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

    +اکنون نام کاربریتان ازاد است

    دانلود از بازار
    https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

    با سپاس

  • میرزا مهدی
  • سلام

    من هم موافقم داوطلبی که قصد کنار کشیدن داره، از اولش هم نباید پا به عرصه بذاره.

    اگر مجبور باشم مستقیم به شخص خاصی اشاره بکنم، میشه جواد ظریف. ایشون بعنوان حامی یک کاندیدا تمام تلاشش رو کرد. حالا چه با دلقک بازی، چه با هوچی گری و چه با شاخ و و شونه کشیدن.

    آقایانی که از ابتدا قصد کنار کشیدن داشتن اگر تلاش و هزینه و وقتشون رو صرف تبلیغ کاندیدای مورد نظرشون میکردن ممکن بود نتیجه بهتری بگیرن. معمولا ائتلاف که صورت میگیره، شخصی که کنار میکشه میگه من به نفع فلانی کشیدم کنار، این وسط ملتِ بیچاره که چشم و گوششون عادت کرده در لحظات آخر، ائتلافی قراره صورت بگیره، تکلیفشون روشن تر میشد.

    این عزیزان فقط گفتن ما به نفع جبهه انقلاب کشیدیم کنار. در حالیکه این جبهه انقلاب تبدیل شده بود به سه هسته ی جلیلی و قالیباف و پورمحمدیِ گرامی که هیچکدوم هماز موضع خودش به نفع دیگری پایین نمیومد و شاید هم حق داشتن.

     خیلی از عزیزان رو میشناسم که نظرشون به زاکانی یا قاضی زاده بود و با عقب کشیدنشون، دچار استیصال شدن. و...
    مسئله ی دیگه که مطرحه اینه که مردم عادی که اکثیرتِ جامعه رو تشکیل میدن و مثل من درگیر ریزه کاری های سیاسی نیستن، در واقع هیچ عملکردی از هیچیک از این عزیزان ندیدن. جناب جلیلی و نهمین رئیس جمهور منتخبِ ایران، دقیقا مثل یک منتقد می‌نشستند و نقد میکردند. و چه نقدهای خوبی. 

    یه مثال بزنم. در سینما و تئاتر و یا هر هنر دیگه ای یه عده هنرمندِ فعال و کاربلد داریم که تولید محتوا میکنن، یه عده هم هستند که فقط نقد خوندن و نقد کردن بلدند. نه اونی که نقد میکنه ادعای این رو داره که کارگردانی بلده، و نه اونی که کارگردانی میکنه، به طور حرفه ای میشنه کاری رو نقد میکنه.

    این عزیزانی که کاندیدا بودن، از نظر ملت، دقیقا فقط منتقد دیده شدند. حالا آقا جلیلی عزیز خیلی اصولی و دقیق و خط کشی شده نقد میکرد، جناب پزشکیان، عامیانه و مردم پسند. این شد که اغلبِ اونایی که بهش رای دادن، ادعا میکنن ما پزشکیان رو فهمیدیم و حرفهاش رو درک میکردیم. اصلا کاری به مردمی که از سر کینه پای صندوق اومدن ندارم.


    مخلص کلام اینکه اگر آقای قالیباف جای جلیلی به دور دوم کشیده میشد، این تفاوت رو داشت که میتونست با ادعای به اینکه من در شهرداری یا پلیس و یا سپاه چه ها کردم، در کنار نقدهای موثر و موشکافانه ش، دل مردم رو به دست بیاره و موفق بشه./

    پزشکیان بُرد چون مردم رو بهتر از جلیلی شناخت. دغدغه مردم و زبان مردم رو بلد بود.

    جلیلی هم باخت به خاطر اینکه علیرغم دلسوزیش برای مردم، نتونست به زبان ساده بگه که چقدر از رنج مردم، رنجوره.

    من حتی احساس میکنم بیشتر از 50 درصد آدمهایی که به جلیلی رای دادن دلشون پیش پزشکیان بود و تو رودربایستیِ جبهه انقلاب و روحِ ملکوتیِ حاج قاسم و جناب رئیسی و حتی رهبر عزیزمون و  وجدان خودشون به جلیلی رای دادن/.

    پاسخ:
    تقریبا با نصف نظر شما موافقم و با نصف مخالفم.
    حداقل سعی می‌کنم با این ادبیات صحبت نکنم.
    الان اجمالا بعضی از نقدها رو میگم، مفصلش رو بعدا می‌نویسم:
    من با اصطلاح جبهه انقلاب مخالفم، چون شما یکی مثل پورمحمدی رو با جلیلی و قالیباف گذاشتید تو یک جبهه!

    قالیباف هم اگر میومد دور دوم، به نظرم بدتر ضربه می‌خورد.
    بالاخره تو دور اول که خیلی ها تو رودربایستی نبودند و می‌تونستن به شخصی به غیر از جلیلی رای بدهند، اما علیرغم همه هزینه‌هایی که از اسم انقلاب و شهدا و ... برای قالیباف شد، خیلی کمتر از جلیلی رای آورد.

    اما اینکه بفرمایید نصف طرفداران قالیباف از باب رودربایستی به جلیلی رای دادن رو میشه قبول کرد.

    من در کل با چیزی به اسم «اجماع» مخالفم. حتّی معتقدم که زاکانی و قاضی‌زاده هم باید میموندن، چون از پول بیت‌المال خرج کرده بودن تا اون مرحله.

    پاسخ:
    اگر یک کاری از جهت فکری درست باشد، این هزینه‌ها چیزی نیست. 
    وقتی به این هزینه‌ها فکر می‌کنیم یعنی وضع آن تفکر و اندیشه‌ای که این هزینه‌ها را ناشی شده است خیلی خراب است.

    «اگر یک کاری از جهت فکری...» منظورتون اینه هدف وسیله رو توجیه میکنه؟

     

    جمله دوم رو نفهمیدم.

    پاسخ:
    نه، بحث مشهور هدف و وسیله نیست.
    بحث اینه که آدم‌ها برای کارشون هدف دارند. وقتی در راه هدفشون پول خرج می‌کنند، ناراحت نمیشن، غصه نمی‌خورند و ...، اصلا به اینکه پول خرج شده کاری ندارند.

    حالا این ماجرای شرکت در انتخابات و انصراف هم اگر هدف عقلایی داشت، کسی به پولی که خرج شده‌ بود فکر نمی‌کرد.
    یا حداقل میشه گفت اگر غرض عقلایی هم داشت، این هدف و غرض از انصراف برای خیلی یا بخشی از مردم تبیین و روشن نشد.

    بله، امّا بستگی داره که پول خرج شده مال کی باشه؟ پول خود شخص یا بی‌المال. درسته؟

     

    باز هم نفهمیدم! 🙃

    پاسخ:
    بیاید یک فرضی رو بررسی کنیم.
    اگر صرف حضور و انصراف، موجب افزایش آگاهی مردم، افزایش مشارکت در انتخابات یا ثمرات دیگری برای جامعه می‌شد، به نظر شما ارزش هزینه از بیت المال نداشت؟

    منم با این اجماع ها و ... مخالفم. قصد دفاع از اجماع رو ندارم. بلکه می‌خواهم اشکال اصلی ماجرا رو نشون بدم.
    اگر بگیم اشکال اجماع، پولیه که خرج میشه، ممکنه توجیهی برای این مخارج پیدا بشود. اما اگر به منطق فکریشون حمله کنیم، به این سادگی ها نمی‌تونن توجیه کنند. البته امیدوارم.
    باید این اجماع از بیخ اصلاح یا کنده شود.


    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.