تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکاف طبقاتی» ثبت شده است

 

حتما برای شما هم عجیب است که شخصی مثل پزشکیان، حدود ۲۰ درصد در نظرسنجی‌ها رای دارد؟!

چطور می‌شود که بخشی از مردم با سابقه وحشتناک دوران خاتمی و روحانی، باز هم از پزشکیان حمایت کنند.

 

بخشی از ماجرا عادی است، یعنی ما در کشور اقلیتی سرمایه‌دار داریم که سودش در فلاکت و بدبختی مردم است. اما چرا بخشی از مردم عادی دنبال پزشکیان راه افتاده‌اند. 

به نظرم ما ابعاد اقتصادی جامعه را در تحلیل‌هایمان نادیده گرفته‌ایم. برای این کار می‌توانیم از مارکسیست‌ها کمک بگیریم. لوکاچ، گرامشی و باومن در این زمینه افکار قابل استفاده‌ای دارند:

جورج لوکاچ آگاهی طبقاتی را لازمه کارزار ایدیولوژیک می‌داند. یعنی تا موقعی که طبقات فرودست به منافع اقتصادی خود آگاهی نداشته باشند، فریب ایدئولوژی‌های سرمایه داران را می‌خورند.

 

اما ایدئولوژی طبقه سرمایه‌دار چیست؟ یعنی نمی‌شود که طبقات فرودست، ایدیولوژی مشابهی با سرمایه‌داران پیدا کنند؟

زیگموند باومن می‌گوید که منافع طبقه سرمایه‌دار، در این است که مردم هیچ نقطه ثبات و قابل اتکایی نداشته باشند تا به ظلم و ستمی طبقه سرمایه‌دار تن بدهند. در سبک زندگی مدرن، خانواده از هم پاشیده است و زنان تنها، نیروی کار جنسی ارزان قیمت و یا نهایتا نیروهای کار ارزان قیمتی برای سرمایه‌داران هستند. مردان مجرد نیز خیلی راحت تر از مردان متاهل، به شرایط کاری سخت تن می‌دهند. تمام سرمایه افراد خرج سبک زندگی مصرفی می‌شود.

 

اما چه باید کرد؟ آنتونیو گرامشی می‌گوید که نخبگان باید مردم را آگاه کنند. 

 

اگر مردم آگاه شوند که شعارهایی نظیر آزادی، رفع فیلترینگ، مذاکره و ... برای استثمار آن‌ها است. خود به خود جریان غربگرا را رها می‌کنند.

 

 

تنها کسی که این عمق راهبردی را درک کرده است، جلیلی بوده است. این‌ها امور سطحی نیستند. وقتی نامزدهای دیگر عمق راهبردی شعارهایشان را متوجه نمی‌شوند و در چارچوب ایدیولوژیک دشمن قرار می‌گیرند، قافیه را می‌بازند. 

 

چرا چون هرکسی که در این ایدئولوژی طبقاتی قرار دارد، به نمونه ناب این ایدیولوژی رای می‌دهد، نه نسخه‌های تقلبی. شعارهایی مثل مذاکره و آزادی و ...، برای امثال روحانی و پزشکیان رای ساز است، نه کسانی که خود را در جبهه انقلاب می‌دانند.

 

#طبقه

#مارکسیسم

#آگاهی_طبقاتی

  • Oceanus

 

آیا همه طرفداران نامزدها مثل شما فکر می‌کنند و با معیار انقلاب از نامزدهای جبهه‌ی به اصطلاح انقلاب حمایت می‌کنند؟!

 

یا نه، عوامل دیگری هم دخیل است ؟!

 

به نظرم کمی از ادبیات جامعه‌شناسی کمک بگیریم بد نیست.

 

یکی از مفاهیمی که خیلی می‌تونه کمک بکنه، مفهوم طبقه مارکس است. در جامعه‌ای که شکاف طبقاتی وجود دارد. طبق آمارهای مختلف، حدود ۳۰ الی ۶۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند. ۷۰ درصد مردم در همین داخل کشور هم نمی‌توانند بروند مسافرت، آیا می‌توانیم پایین و بالای جامعه را کنار هم ذیل جبهه انقلاب نگه داریم؟!

 

خانواده آقای قالیباف رفتند ترکیه خرید. پسرش هم درخواست اقامت از کانادا داشت.

بعد طرفداران آقای قالیباف می‌فرمایند که مگه چی شده؟ اینا هم مثل بقیه! نهایتا یک خطای جزئی بوده.

راست هم می‌گویند، حداقل در ظاهر امر که ما می‌بینیم هیچ خلاف شرع و قانونی نبوده است. اما این‌ها نمی‌فهمند که قبح این حرف برای مردم فقیر، از قبح زنای با محارم تو مسجد هم ممکنه بیشتر باشه.

 

خیلی از طرفداران جلیلی هم به خاطر همین سادگی و پراید سوار شدنش می‌خوان بهش رای بدن.

 

حالا ممکنه بفرمایید که مارکس قدیمی شده، اما باید توجه داشته باشید که مفهوم طبقه قدیمی نشده و با معیارهای جدید به روز رسانی شده است.

 

علی ای حال، این شکاف و اختلاف اقتصادی، بی تاثیر نیست و باید در نظر داشته باشیم که خیلی از مردم مثل ما با ملاک‌های انقلابی رای نمی‌دهند که براساس این ملاک‌ها بخواهیم اتحاد ایجاد کنیم.

 

آرای طبقاتی از طبقه خودشون خارج نمیشن. یا تو همون طبقه جابجا میشن یا رای باطله میشن یا کلا از دور انتخابات خارج میشن.

 

 

#مارکس

#طبقه

  • Oceanus

1. صف اوّل: 

برای پیگیری کارهای مسکن مهرِ یکی از اقوام، رفته بودم شرکت عمران پرند. غلغله ای بود. برای پرسیدن یک سوال هم باید تو صف می ایستادم!!!

ملّت همینجور به روحانی فحش و بد و بیرا میگفتن!

فقط یکی از روحانی دفاع کرد. اونم برگشت گفت که روحانی خودش بازیچه ست!  :)

 

بگذریم، تا حالا این همه فحش گروهی به روحانی رو، یکجا ندیده بودم.

 

 

2. صف دوم:

در بلوار امین، بعد از سه راه سالاریه به سمت میدان ارتش، ترافیک شده بود. علّت را نمی دانستم.

بعد از اینکه کم کم جلو رفتیم، دیدم که ایستگاه صلواتی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) چایی می دهد. خیلی ناراحت شدم که برای یک ثواب، این همه حق الناس مرتکب می شوند!

امّا نکته‌ی مهم‌تر، چیز دیگری است. تقریبا همه‌ی ماشین هایی که کنارخیابان برای خوردن چایی، آن هم به صورتی دوبل و کجکی توقّف کرده بودند، مدل بالا و شاسی بلند بودند!!!

 

3- صف سوم:

داشتم میرفتم فروشگاه جانبازنِ پردیسان برای خرید(البته نه مرغ، بلکه چیزهای دیگه)، دیدم ملّت برای مرغ صف کشدن! بینشون چندتا طلبه‌ی ملبّس هم دیدم.

صبح بود و خیابان خلوت بود. از فاصله‌ی ده بیست متری، اونا رو با انگشت به خانومم نشون دادم و گفتم : اینا رووووووو!

چندتاشون برگشتن منو نگاه کردن!

خانومم گفت، نزن این حرفارو، یه روز خودت هم دچار میشی!!!

گفتم: اونا رو بی خاطر بی پولی شماتت نمی کنم، بلکه به خاطر این آبروریزی تحقیر میکنم. ( حالا چرا اینو گفتم، تا آخرصبر کنید.)

بماند که اینا بی پول هم نیستن، چون وقتی از صف میان بیرون، می بینی دست هرکدومشون کلّی مرغ و گوشته!

خداشاهده، اون موقع که هنوز گوشت و مرغ گرون نشده بود و با عزّت می رفتیم مغازه، ماها توان خرید چنین حجمی از گوشت و مرغ رو نداشتیم، که الآن بخوایم بیایم با همون قیمت و بلکه بالاتر ، امّا با ذلّت بخریم. ( یعنی اصلا عزّت و ذلّتش مهم نیست، ماها اصلا نمی تونیم چنین حجمی از گوشت و مرغ رو بخریم.)

 

 

 

 

جمع بندی: 

از عدم اعتراض مردم در صف مرغ و همچنین این همجه‌ی بی دلیل به مرغ یارانه ای ( که تفاوت محسوسی با قیمت آزاد نداره) ، همچنین از حجم خرید مردم و مقایسه ی اون با صف های دیگه، این فرضیه در ذهن ایجاد شد که این قحطی زده ها، به هیچ وجه فقیر نیستند، بلکه اکثرشون پولدار هستند. پولدارهای گدا گشنه! دله! حریص  و ....

 

شواهد:

تو این ایّام به چندتا طلبه و غیرطلبه صحبت کردم، دیدم اونا هم وضع مشابهی دارند، یعنی :

1- اصلا نرفتن از این اجناس یارانه ای بخرن!

2- توان خرید چنین حجمی از گوشت و مرغ رو ندارند.

3- عزّتشون بهشون اجازه نمیده که به خاطر این چیزا، خودشون رو به آب و آتش بزنند.

 

----------------------------

پ.ن1: این تازه جای خوب قضیه ست. برای مثال شهریه‌ای که من از حوزه می گیرم و رفقایی که مثل من هستند، حدودا یک میلیون و دویست سیصد هزارتومنه ( که حالا شخص من، با پول های غیراز شهریه، تا دوبرابر هم درآمد دارم، مستاجر هم نیستم، ماشین شخصی هم دارم. ) این جای خوب قضیه ست. امّا طلبه هایی رو سراغ دارم که شهریه شون هفتصد هزارتومنه! این بیچاره ها نهایتا پول اجاره خونه میتونن بدن و نان خالی! به نظر شما، چنین کسانی رو میشه در صف مرغ و گوشت دید؟!

 

پ.ن2:  بماند ک فقر، بیشتر از اینکه یک واقعیت عینی باشد، یک احساس درونی است. برای مثال، خیلی از طلبه ها، با این شهریه ی کم احساس رضایت بالایی از زندگی دارند،  امّا کسانی رو میشناسم که با حقوق های چند میلیونی، احساس فقر می کنند. برای مثال، یکی از رفقام، رفته بود کفشِ 700 هزارتومنی خریده بود، بعد احساس فقر میکرد که چرا نتونسته کفش 3 میلیون بخره!!!!! (جالب اینه که طرف میره سبد کالا هم میگیره!)

اون وقت ما با کفش 20  و 40 هزارتومنی خوشیم!

  • Oceanus