به این سخنان جلیلی دقت کنید:
«آنها که برای زنان شعار میدهند چرا زن روستایی و عشایر را نمیبینند. اینها با همه مشکلات چقدر به تولید و فرهنگ کشور خدمت میکنند.»
این نوع صحبت کردن جلیلی راجع به خود روستا و جهش روستا و خیلی موارد دیگر هم صدق میکند. جلیلی به جای اینکه اینطوری صحبت کند، میتوانست بگوید:
۱. زن روستایی مورد تبعیض قرار گرفته است.
۲. زن روستایی مورد بی عدالتی قرار گرفته است.
۳. زن روستایی دچار محرومیت است.
۴. زن روستایی تحت ظلم و ستم قرار گرفته است.
جلیلی میتوانست با بلند کردن علم عدالت خواهی، از گزارههایی مشابه گزارهی ۱ تا ۴ برای موضوعات مختلف استفاده کند.
اما چرا این کار را نکرد؟
شاید بگویید که استعداد ادبی ندارد، اما چیزی که من از جلیلی دیدم، این بود که استعداد بالایی داشت.
در دور دوم انتخابات هم کمی از این ادبیات استفاده کرد و تنور انتخابات کمی داغتر شد.
به نظرم پاسخ این است که جلیلی از بعضی مشکلات حاد مملکت خبر داشت و نمیخواست با شعارهایی که توقع مردم را بالا میبرد، قدرت را به دست بگیرد.
انشاالله در مطالب بعدی به برخی مشکلات کشور اشاره میکنم. مشکلاتی که باعث میشد جلیلی رغبت چندانی به ریاست جمهوری نداشته باشد.
چه بسا این انتخابات تلهای برای جریان غربگرای کشور بود!
- ۴ نظر
- ۲۹ تیر ۰۳ ، ۲۰:۳۶
- ۵۹ نمایش