این مطلب براساس کتاب قواعد روش جامعه شناسی و مقدمهی کتاب خودکشی، نوشته شده است.
از منظر دورکیم، علوم اجتماعی یک موضوع حقیقی دارد که مانند موضوع علوم طبیعی، شیئ است. یعنی مانند موضوع علوم طبیعی با مشاهدهی بیرونی معلوم میشود نه تحلیل ذهنی و درونی
این شیء واقعیتی اخلاقی و فراتر از فرد است که واقعیت جمعی یا واقعیت اچجتماعی نام دارد.
این واقعیت اخلاقی، شیوهی عملی است که قادر به اعمال محدودیت بیرونی بر فرد است یا در جامعهای معین، عمومیت دارد و از هستی مستقل و خاصی برخوردار است.
از نظر دورکیم، اگر این واقعیت اجتماعی را کنار بگذاریم، نمیتوانیم بین پدیدههای اجتماعی رابطهی علّی قائل بشویم، چرا که رابطهی علی تنها بین امور واقعی جریان دارد و اگر چیزی به نام واقعیت اجتماعی وجود نداشته باشد، پدیدههای اجتماعی چیزی بیش از مفاهیم ذهنی و غیرواقعی نیستند، لذا رابطهی علی بین آنها نیز منتفی است، در نتیجه، پیشبینی علمی پدیدههای اجتماعی نیز غیرممکن میشود.
برای مطالعهی واقعیت اجتماعی باید امور زیر را رعایت کرد:
- نظریه و مفهوم بعد از مشاهده و تجربه حاصل میشود پس تمامی پیشفرضها و پیشپنداشتها را باید کنار گذاشت.
- نگاههای غایتشناسانه و روانشناسانه فردی را باید کنار گذاشت و برای این کار، باید به سراغ علت فاعلی و کارکردهای آن رفت.
با رعایت این مسائل میتوان واقعیت اجتماعی را مشاهده کرد و قوانین آن را کشف کرد و در نتیجه پیشبینی پدیدههای اجتماعی ممکن میشود.
از جهت واقعگرایی و قانونگرایی، دورکیم به فلسفه اسلامی نزدیک است اما از جهت پوزیتویست بودن و طرد احکام کلی وجود، از فلسفه اسلامی دور است. به جهت همین دوری از فلسفه، دچار مشکلات مفهومی میشود که بعدا وبر مچ او را میگیرد و میگوید و میگوید، بدون پیشفرض نمی توان تحقیق کرد که فلسفهی اسلامی در بحث های معرفت شناسی، به این حرف وبر جواب می دهد.