تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

سعی می‌کنم به عنوان یک جامعه‌شناس، پدیده‌های اطرافم را تبیین کنم

تمرین جامعه‌شناسی

طلبو
دانشجو
اهل مطالعات جامعه‌شناسی
مشتاق شنیدن و دیدن نقد شما

پیوندها

ظرافت

۰۴
مرداد

تفاوت آدم ماهر و ناشی، در ظرافت است.

همه‌ی افراد می‌توانند در بسیاری از رشته‌های مختلف سرک بکشند اما هیچگاه مانند متخصص آن‌ رشته نمی‌شوند.

به عنوان کسی که حدود دوازده سال طلبگی کرده، عرض می‌کنم که بسیاری از اظهار نظرهای دینی که در رسانه‌ها انجام می‌شود، ناشیانه است و ظرافت ندارد. گاهی اوقات ضرر این حرکت‌های ناشیانه بیشتر از نبود آن‌ها است.

برنامه مهلا نمونه بارز این ناشی گری است. به یک نمونه از این ناشی‌گری و لوازم مسخره‌ی آن توجه بفرمایید:

فیلم را اینجا ببینید.

اما لوازم مسخره‌ش:

📿 چند وقت پیش دیدم یه مسؤول بانک بعد از انبوهی از اختلاس و دزدی، وضو گرفت اومد توی نمازخونه نمازشو خوند، اون آدم داره حرف خدا رو گوش میده، با خدا هم مشکلی نداره، فقط میخواست خون مردم رو توی شیشه کنه‼️

 

🗡چند سال پیش هم یه عده داعشی بعد از بریدن گلوی شیعیان، چاقو و قمه هاشون رو می‌شستن، میرفتن نمازشونو میخوندن 😇

اون داعشی با خدا مشکلی نداره، داره در راه خدا جهاد میکنه، فقط با بنده‌های مؤمنش مشکل داره‼️

 

🥸ما را به دلارهای دشمنان که نذر تشیع لندنی شد ببخش 

 

‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙@hojre_enghelab⸙჻ᭂ࿐

 

  • Oceanus

حکومت از یه طرف عرضه نظارت بر یک مجموعه کوچک مثل اتاق بازرگانی را ندارد ولی از اون طرف می‌خواهد وزارت بازرگانی تشکیل بدهد!

معلوم است آخرش چه می‌شود!

 

 

 

 

+ امروز یک سری از مومنین متحصن را دستگیر کردند و بردند. اختلال در دستگاه‌های نظارتی از جمله ق.ق مشهود است.

  • Oceanus

از موقعی که حضرت آقا به این مجلس گفتن انقلابی، واژه انقلابی برام کم ارزش شده!

وقتی واکنش نماینده‌ها به بخش نامه معاونت سیاسی وزارت کشور رو دیدم، حالم بهم خورد.

لایحه ننگین عفاف و حجاب هم بهش اضافه کنید.

  • Oceanus

فرهنگ امنیتی

۱۸
فروردين

وقتی بسیاری از مراکز فرهنگی کشور را امنیتی کرده‌اند...

وقتی اخذ مجوز موسسه فرهنگی از وزارت ارشاد، سخت‌تر از خیلی از مجوزهای اقتصادی و نیازمند امضای طلایی است...

وقتی در پایگاه بسیج یک ده کوره هم سوء ظن‌های بی‌جای امنیتی وجود دارد...

چطور انتظار دارند ما در بحبوحه‌ی بحران بی‌عفتی و بی‌حیایی، کار فرهنگی کنیم؟

  • Oceanus

نیروهای مذهبی مدافع نظام و انقلاب، یکدست نیستند. حداقل دو جریان نیرومند در آن وجود دارد:

یک جریان، همان جریان اسلام سنتی است که رهبری آن با حوزویان است.

جریان دوم، یک اسلام به ظاهر مترقی‌تر است که رهبری آن بیشتر با نیروهای نظامی است.

جریان دوم نگاه تحقیرآمیزی نسبت به اولی دارد و خود را برتر می‌داند، امکانات مالی و قدرت اداری برتری نیز دارد و در انتصابات نهادهای حوزوی هم دخالت می‌کند. اما نقطه ضعف آن، فقدان بعد نظری قدرتمند و کمبود شخصیت‌های برجسته‌ی علمی و معنوی است.

 

دعوای این دو جریان بین مردم نفوذ نکرده است و شاید فقط طرفداران جبهه پایداری با آگاهی از چنین نزاعی، کنش‌گری سیاسی دارند. نامه اخیر مجتبی توانگر، بیانگر گوشه‌ای از این نزاع است. (اینجا بخوانید.)

  • Oceanus

یکی از کلید واژه‌های مشهور در علوم اجتماعی، «از خود بیگانگی» است. ظاهرا هرکسی هم به یک معنا به کار برده است اما می‌شود یک ریشه‌ی واحد برای همه در نظر گرفت. تقریبا همه‌ی اندیشمندان نوعی محدودیت و سلب آزادی را در اصطلاح از خود بیگانگی به کار برده‌اند.

شخصی مثل ژان ژاک روسو وقتی از «از خود بیگانگی» صحبت می‌کند، آن را ثمره اخلاق می‌داند و می‌گوید چون اخلاق باید محدودیت ما می‌شود، ما نسبت به استعدادها و توانایی‌های خودمان بیگانه می‌شویم. 

زیمل، از خود بیگانگی را محصول تقسیم کار می‌داند. یعنی انسان‌ها با تقسیم کار، چیزهایی را خلق می‌کنند که هیچکدام به تمامیت آن اشیاء علم ندارند و این اشیاء، آزادی انسان‌ها را نیز به طور ناخواسته، محدود می‌کنند. (با یک مثال خیلی ساده بخوام توضیح بدم، میشه مجلس شورای اسلامی. مردم مختلف با اهداف مختلف میان و به صورت تک تک، نمایندگان مجلس رو انتخاب می‌کنند، اما وقتی این نماینده دور هم میشینن، تبدیل به چیز دیگری می‌شوند که شاید هیچکدام از مردم، آن را اراده نکرده‌اند.)

دیدگاه وبر هم شبیه زیمل است. وبر میگه ما اومدیم بروکراسی اداری راه انداختیم که کارها آسان بشود، ولی خودمون توی این بروکراسی اداری که مثل قفس آهنین می‌ماند، اسیر شدیم.

داستان مارکس متفاوت است. مارکس بعضی اوقات مانند روسو صحبت می‌کند و بعضی از اوقات مثل زیمل. مثلا اونجایی که مارکس داره از «از خود بیگانگی نسبت به محصول» صحبت می‌کند، حرفاش شبیه زیمل میشه. مثلا میگه هرکارگر فقط بخشی از محصول را می‌سازد و نسبت به محصول نهایی شناخت کافی ندارد. اما وقتی از «از خود بیگانگی نسبت به خود» صحبت می‌کنه، حرفاش شبیه روسو میشه. البته تقصیر رو مثل روسو گردن اخلاق نمی‌اندازد، بلکه می‌گوید این نظام سرمایه‌داری است که انسان‌ها را مثل حیوان به کار گرفته است و مانع بروز استعدادهای انسانی‌ها شده. در نظام سرمایه‌داری، انسان باید مثل حیوان فقط کار کند و تولید مثل کند. البته مارکس یه معنای نسبتا متفاوت سومی هم دارد. مارکس میگه وقتی کارگر یک محصول رو تولید می‌کنه، در اون محصول سهم داره، بالاخره کارگر یک ارزش افزوده‌ای در محصول ایجاد کرده است. اما در نظام سرمایه‌داری، محصول به سرمایه‌دار تعلق می‌گیرد و کارگر هیچ سهمی در ارزش افزوده‌ای که خلق کرده است ندارد. مثال ساده‌ و ملموسش میشه رحم اجاره. یک زن رو تصور کنید که پول گرفته و رحمش رو اجازه داده و در ایام بارداری، خرج خورد و خوراک و دیگر امور ضروری او را به او پرداخت می‌کنند. بعد از اینکه بچه متولد می‌شود، پول کمی به صاحب رحم می‌دهند و بچه را می‌برند. در حالی که توجه ندارند صاحب رحم، چنان ارزش افزوده‌ای در بچه ایجاد کرده است که با میلیاردها میلیارد پول هم قابل حصول نبود و سهم صاحب رحم، بیش از این حرف‌ها است و باید مانند یک مادر با او رفتار شود. کارگران نیز پدران محصولات کارخانه‌ها هستند و بیش از این حقوق‌های حداقلی سهم دارند.

  • Oceanus

بی‌برنامگی حکومت در بحث حجاب و انداختن توپ در زمین علما و مردم، نوعی سکولاریسم فرهنگی است که ناشی از فقر فکری مسئولان و اندیشمندان حکومتی است.

  • Oceanus

راضیان وضع موجود

۰۸
فروردين

یکی از نقدهای اساسی به بسیاری از جامعه‌شناسان، نادیده گرفتن افراد و اقشار ذی نفع در وضع نامطلوب جامعه است. یعنی خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم صرفا با دستور و برنامه و بدون درگیری با صاحبان قدرت و ثروت، می‌توان جامعه را اصلاح کرد.

در جامعه ما افراد و اقشاری وجود دارند که به دنبال سلطه‌ی تام و‌ تمام بر مردم هستند. یک نمونه از این سلطه، حقوق پایین و وضعیت نامناسب کارگران است. نمونه دیگر، بالا کشیدن سرمایه‌ی مردم در بورس است. نمونه‌ی دیگر ترویج بی‌حجابی و بی‌عفتی جهت تکثیر نیروی کار ارزان یعنی زنان و کاهش انتظارات کارگران از طریق فروپاشی خانواده است. و قس علی هذا.

  • Oceanus

 

از اونجایی که دولت انقلابی سیزدهم، خطوط قرمز و آرزوهای برآورده نشده جریان غربگرا را یکی پس از دیگری عملی می‌کند، احتمالا گام بعدی رسمیت روسپیگری، آرزوی برخی از اعتدالیون است. اما فارغ از بحث‌های دینی و ارزشی، این بحث مشکلات خاص خود را دارد که از رسمیت آن جلوگیری می‌کند یا اگر هم رسمی شود، آن را با مشکلات متعدد مواجه می سازد. لذا به نفع دولت انقلابی است که سمت این موضوع نرود.

سن بازنشستگی

اولین مشکل بحث سن بازنشستگی و بیمه است. به دلیل اینکه از یکسو شادابی و طراوت زنان خیلی ماندگار نیست و از سوی دیگر، دختران جوان خیلی راحت وارد بازار روسپیگری می شوند، زنان روسپی خیلی زود باید از بازار کار خارج شوند. به عبارت دیگر خیلی زود از کار افتاده می‌شوند و نمی‌توانند سی سال حق بیمه واریز کنند.در این شرایط شرکت‌های بیمه، یا نباید روسپیان را بیمه کنند یا باید زیر بار مالی سنگین بازنشستگی پیش از موعد زنان روسپی بروند. این در حالی است که همین الان هم صندوق های بازنشستگی کشور در حال ورشکستگی هستند و از سن پایین بازنشستگی گلایه‌مندند. پس به سود شرکت‌های بیمه است که روسپیگری امری زیرزمینی بماند.

تنظیم بازار

مشکل بعدی بحث تنظیم بازار است. چگونه قرار است بازار روسپیان تنظیم‌ شود؟ مثلا چگونه قرار است روی یک روسپی نرخی بگذارند؟ براساس سن یا قطر اندام یا سابقه و مهارت؟ اگر یک روسپی گران‌فروشی کند، چه سازمانی با آن‌ برخورد می‌کند؟ مجازاتش چیست؟ اندامش را پلمپ می‌کنند یا او را در زندان می اندازند؟ و یا در جهت عکس، اگر برخی از روسپیان نرخ شکنی کنند، با چه معیاری کف نرخ معین می‌‌شود و چه بر برخوردی با روسپیان فقیری که نرخ‌شکنی می‌کنند می‌شود؟

تبلیغات

مشکل بعدی، بحث تبلیغات است. وقتی روسپیگری یک شغل رسمی بشود باید بتواند تبلیغات هم داشته باشد. آن وقت است که در و دیوار شهر و رسانه‌ها، مملو از تصاویر زنان برهنه می‌شود  که این مساله حتی در غرب هم مورد اعتراض است.

اختلافات و حوادث

مشکل دیگر بحث اختلافات و حوادث است. اگر برای یک روسپی در‌ حین ارائه‌ی خدمت مشکلی رخ بدهد، چگونه خسارت دریافت کند؟ باید افسر در صحنه حاضر شود یا چهار شاهد حضور پیدا کنند؟! یا راه دیگری وجود دارد؟!

از خود بیگانگی

اگر از زاویه مارکسیستی به بحث نگاه کنیم. وقتی کارگر بیچاره با کار خود را می‌فروشند و دچار از خود بیگانگی می‌شود، روسپیانی که خودفروشی می‌کنند دچار چه می‌شوند؟

محرومیت از همسری و مادری موفق

یک روسپی نمی‌تواند طعم خوش همسری و مادری را تجربه کند. زنی که شوهر دارد و شوهرش او را از جهت مالی تامین می‌کند، دیگر چرا روسپیگری کند؟! وقتی یک زن، روسپیگری می‌کند، یعنی نیازمند درآمد آن است و یا شوهر ندارد یا شوهر به در چند بخوری ندارد، نتیجه آنکه زندگی خانوادگی خوبی هم ندارد.
زن روسپی مادر خوبی هم نخواهد بود. طبق آمارها، اکثر فرزندان تک والدینی، در فقر و محرومیت قرار دارند خصوصا فرزندانی که با مادر خود هستند. یک زن روسپی به احتمال بالا از پس تامین یک زندگی خوب برای فرزند خود برنخواهند آمد.

عدم پذیرش توسط اکثر مردم

روسپیگری به عنوان یک ارزش هم قابلیت مطرح شدن در جامعه را ندارد. حتی در کشورهایی مثل آلمان که بزرگترین فحشاخانه‌های دنیا در آنجا قرار دارد، بسیاری از روسپیان، به قانونی که روسپیگری را رسمیت می‌بخشید و آن را ساماندهی می‌کند اعتراض کردند، به چه دلیل؟! به دلیل اینکه می‌ترسیدند نامشان به صورت رسمی به عنوان روسپی ثبت شود و آبرو و اعتبار آن‌ها به خطر بیافتد.

برای وجود روسپیگری به عنوان یک شغل سالم در جامعه باید ده‌ها و بلکه صدها محدودیت قانونی وضع کنند که البته بازهم چاره ساز نخواهد بود، چرا؟! چون قانون باید پشتوانه اخلاقی داشته باشد و روسپیگری در نهایت بی اخلاقی و اباحی گری قرار دارد و هیچ اخلاق و یا حداقل اخلاق قدرتمندی از آن حمایت نمی‌کند، لذا رسمیت روسپیگری هیچگاه موفق نخواهد بود. شاهد این مدعا نیز وجود باندهای بزرگ قاچاق انسان و گروه‌های تبهکاری است که در کشورهای اروپایی مشغول برده‌داری جنسی هستند.

 

این مطلب ادامه دارد....

  • Oceanus

تعطیلی مدرسه در کوتاه مدت هیچ خللی به روند کشور وارد نمی‌کنه. حتی تعطیلی بلند مدت هم مشکلی ایجاد نمی‌کنه، چون اکثر دروسی که بچه‌ها در مدرسه می‌خوانند، یا ارزش خواندن ندارد یا اگر ارزش هم داشته باشد به صورت خودخوان قابل جبران است. الباقی هم با دوره‌های کوتاه مدت حضوری با مجازی قابل حل است.

تنها مشکل ماجرا اینه که خیلی از والدین دیگه نمی‌تونن خلوت کنن. همین.

  • Oceanus